شعر شهادت حضرت علی اكبر (ع)
گیسویت
زره آمیخته شد با بدنت آه علی
این عبا عاقبت اش شد کفنت آه علی
چه کنم چاره ندارم به جز از ناله زدن
ارباًاربا شده اعضای تنت آه علی
گیسویت را همه چسبانده بهم لخته ی خون
چه کنم باز شود تا دهنت آه علی
دیدگانم شده پُر اشک و منم چون یعقوب
پاسخی ده چه شده پیرهنت آه علی
عنقریب است که در مقتلِ تو جان بدهم
ای بقربانِ یدِ صف شکنت آه علی
تکّه تکّه شدنت برد مرا کوچه ی غم
مرحبا جلوه ی مادر شدنت آه علی
محسن راحت حق