شعر شهادت حضرت زهرا (س)

قرارِ علي

قرارِ علي

قـرار ، از دل من مي رود قرارِ علي
اگـر كـناره بـگيري تو از كــنارِ علي

بيا مَكن طـلبِ مرگ از خُـداي خودت
كه هـسـت زندگيِ با تو انتظارِ علي

فقط اشاره بكن ، تا بگـويمـش بـرود
مگركه نيست اجل تحتِ اختيارِ علي؟

به غير تلخي اين چند ماهه ي آخِــر
چه خوش گُذشت كنار تو روزگارِ علي

مپوش چهره ز من كه به عشق ديدن توست
اگر كه خانه نشيني شده ست كارِ علي

مرا حلال كن اي نور،مثلِ سايه شدي
وَ هرچه داشـته اي كرده اي نثارِ علي

خزانْ حريفِ عليّ ات نبود اگر كه غلاف
نبود عـلّـت قـتـلِ تو ، اي بهــارِ علي

همين كه دست تو افتـاد از نفس، ديدند
به شكل اشك زمين ريخت برگ و بارِ علي

به انتقام تو خيزد وَ يا كه صبر كند؟
هنوز مانده دو دل تيغِ ذوالفقارِ علي

غُبار رُوبي از اين خـانه ي غـم آلوده
به جُز تو كار كسي نيست خانه دارِ علي

همين مـدينه كه مي گُفـت از فُتـوحاتم
شـده ست محو تماشايِ انكِسارِ علي

ركابِ قلبِ علي هم شكست از آن دم كه
شكـست، پهلويت اي دُرّ شاهوارِ علي

به گـرمي نفـس تو قسم كه اين خانه
به محضِ رفتـنِ تو مي شود مزارِ علي

مُحمّدقاسمي

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا