انیس هر نفسم آه انتظار تو نیست
بمیرد این دل غافل که بیقرار تو نیست
خزان بی تو به خود بسکه عادتم داده
نگاه منفعلم در پی بهار تو نیست
به پای دار تو تمارها دخیل شدند
سر کسی چو من امیدوار دار تو نیست
تو می توانی از این مس طلا درست کنی
مگو نمی شود آقا مگو که کار تو نیست
رواست کور شود دیدگان همچو منی
چرا که شاهد الطاف آشکار تو نیست
روایت است که یار تو می شویم به اشک
بدا به من که همین قدر نیز یار تو نیست
بدا به حال کسی که به هیات آمده و
گمان کند که در این روضه ها کنار تو نیست
برای کرب و بلا, اربعین, شب جمعه
بدا به حال کسی که امیدوار تو نیست
به غیر دیده ی سجاد هیچ چشم دگر
شبیه دیده ی پر ابر و اشکبار تو نیست
محمد علی بیابانی