شعر ولادت پيامبر اكرم (ص)

خرمن غصه ها شرار گرفت

سوز را حملهء بهار گرفت

سینهء سبزه ها قرار گرفت

بلبل از پای غنچه خوار گرفت


شجر وحی برگ و بار گرفت

همهء سنگها قمر شده اند

زیر پایش تمام زر شده اند

باد و باران رفیق تر شده اند

بی پسرهایمان پدر شده اند

تا توسل به زلف یار گرفت

در سماوات بوی گل پیچید

غنچه ای باز شد نسیم وزید

شک ندارم که باغبان خندید

او که خندید آسمان خندید

آسمان عطر نوبهار گرفت

حق بنا داشت سینه خلق کند

بهر خلقت زمینه خلق کند

بعد از آن هم مدینه خلق کند

تا که یک بی قرینه خلق کند

قدرتش را خدا به کار گرفت

غمزهء دل فریب میگیرد

چشم مستش حبیب میگیرید

عطر و بویش عجیب میگیرد

از خدا نصفه سیب میگیرد

دخترش از خدا انار گرفت

جانشین خداست روی زمین

دخترانش تمام پرده نشین

ثقلینش جواز خُلد برین

حب اولاد اوست حصن حصین

دور شیعه نبی حصار گرفت

ما که نه هود و نوح و یحییٰ هم

یوسف و سام و شیث و موسی هم

همه هستند مخلصش باهم

شک ندارم دم مسیحا هم

از نفس هاش حکم کار گرفت

احمد و خاتم و رسول امین

مصطفی و مُزَمِّل و یاسین

سیدالکائنات و هادی دین

اُمّی و أبطحی و شمس مبین

چقدر نام مستعار گرفت

مصطفی کیست؟ گوهر نایاب

مصطفی کیست؟ بهترین ارباب
مصطفی کیست؟ شوکت محراب
در اُحُد قند در دلش شد آب

تا علی(ع) تیغ ذوالفقار گرفت

مصطفی کیست؟ حق پرست خدا

مصطفی کیست؟ مستِ مست خدا

بهترین است.. ناز شصت خدا

عید مبعث که شد ز دست خدا

بیرقش را طلایه دار گرفت

شب معراج مست صهبا رفت

ذکر حیدر شنید هر جا رفت

در غدیر از دلش محن ها رفت

و یدالله تا که بالا رفت

دین جاوید اعتبار گرفت

 عماد بهرامی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا