شعر مدح و مناجات امام حسن (ع)

شب شب شور و مستی

مرغ روحم یکه تازی می کند

با دل سرگشته بازی می کند

پر گشوده از درون تا به برون

تا سراید شرح شوق در درون

سفره دار مدینه

 

وقتش رسیده تا که قدری با خداباشم

به اصل خود برگردم از غفلت جداباشم

با اهل دنیا هر چه بودم دگر کافیاست

حالا زمانش شد که با اهل ولا باشم

دلم تنگ شماست

آقــا دلم برای شـــما تـنـگ میشود

وقتی که آسمان ز غمت رنگ میشود

مولا برای دیدن یک لحظه ی رخت

دستم به ریسمان دعا چنگ میشود

دفتر خاطرات

جانشین غریب مولا بود

پسر مهربان زهرا بود

یل بی های و هوی صفین و

شیر بی ادعای دنیا بود

حدیث عاشقی

تو که در چشم ما کاشانه داری

میان اشک هامان خانه داری

تو که زیبا ترین شعر خدایی

حدیث عاشقی ما شمایی

وصف ذات

در وصف ذات, صحبت ما احتیاج نیست  

  زیرا که در صفات خدا «احتیاج» نیست

باید به بال رفت و درآورد گیوه را

در بارگاه قرب تو پا احتیاج نیست

کریم اهل بیت

نمک خانه زهراست حسن
باعث خلقت دنیاست حسن
پسر ارشد سردار حنین
بازوانش چه تواناست حسن

دکمه بازگشت به بالا