شعر مدح امام حسين (ع)

اسمِ اعظمت

دم را غنیمت می شمارم تا دمت هست
هرجا که باشم بر لب اسمِ اعظمت هست

از هر کسی که خواست باشم همنشینش
پرسیده ام اول که آیا آدمت هست؟

روضه‌ات دریاست

باز می‌سوزیم از غم؛ آتشِ هجران و من
روضه‌ات گرم است, با این هر شبه مهمان و من

من شبیه آسمانِ بغض کرده؛ ابری‌ام
یک رقابت هست, بین بارشِ باران و من

عشق یوسف

حاجت به شرح آن نیست,دردی که خود عیان است
این اشک شور گونه, شیرین ترین بیان است

از عشق یوسف مصر یک دل فقط جوان شد
در خیمه ی حسینی, دلها همه جوان است

اباعبدالله

طعنه ی خلق مرا سخت اذیت کرده
بارها آینه از سنگ شکایت کرده

به گدایی که در این کوچه محبّت نچشید
چه کسی غیر تو اِنقَدر محبت کرده

روضه‌هایت

دارد به دوشش کعبه هم شالِ عزایت
عالم برای تو غمین هست و خدایت

جبریل هم گریَد از این غم در غم تو
او هم نشسته همچو ما در روضه‌هایت

دل شیدا

دلی دارم گرفتارِ حسین است
گدای کوچه بازارِ حسین است

دلم دردِ هزاران شعله ی آه!
لبم زخمیِ گفتارِ حسین است

چای روضه

هرچه من کمتر ادای حق دلبر میکنم
بیشتر با مهربانی های او سر میکنم

اشک من مثل نماز پنج گانه میشود!
که در آن از معصیت خود را مطهر میکنم

گدای اهل بیت

من گدای اهل‌بیتم, شاه می‌خواهم چه‌کار
مات روی اهل‌بیتم, ماه می‌خواهم چه‌کار

ای که داری ادّعای کشف و عرفان! دور شو!
در مسیر اهل‌بیتم, راه می‌خواهم چه کار

ستون دین

من حسینی هستم و روضه ستون دین من
نوکری نوکرانت در جهان آیین من
تا غمت بر دل نشسته عیش می خواهم چه کار؟
شادی هر دو جهان دار دل غمگین من

عشق تو

عشق تو هست , جنت اعلا نخواستیم
فردوس مال توست , ولی ما نخواستیم

«خود شاهدی به نام تو دُکان نساختیم»
ما با توییم , از تو که دنیا نخواستیم

نوکری تکلیف بود

چون ” نماز وَتر ” که یک رکعتش را میخورم
نوکری تکلیف بود و تهمتش را میخورم
شاه من عمریست دارد زحمتم را میکشد
این منم , یک عمر , مزدِ زحمتش را میخورم

نگرانم آقا

بی نگاهت بی پناهم,نگرانم آقا
سر به زیر و روسیاهم , نگرانم آقا

غصه ها خوردی برایم همه عمرم اما
من به دنبال گناهم , نگرانم آقا

دکمه بازگشت به بالا