رونق اسلام باشد از صفای تو حسین….
کافران را میکند مومن خدای تو حسین
کل این دنیا برای دیگران, مارا بس است…
گوشه ای در هیئت و اشک عزای تو حسین..
رونق اسلام باشد از صفای تو حسین….
کافران را میکند مومن خدای تو حسین
کل این دنیا برای دیگران, مارا بس است…
گوشه ای در هیئت و اشک عزای تو حسین..
جهان من که جدا از تو جانم افسرده ست
شبی صدا نزنم یا حسین دلم مرده ست
قسم به عشق که جانم به گریه محتاج است
بدون اشک غمت باغ دیده پژمرده ست
منزهی, به ستایش شدن نیاز نداری
وجود مطلقی و مطلقاً نیاز نداری
حسین! نام تو بهر معرفی تو کافی است
معرفی و به حرف و سخن نیاز نداری
وقتی برایِ کرب و بلا گریه می کنیم
بی شبهه رو به رویِ شما گریه می کنیم
آری نگاهِ توست که ما ناله می زنیم
تو شاهدی چرا وُ کجا گریه می کنیم
انـدازه ی بـزرگــیِ لطفـت عدد نـبود
در ذهن سائلی که گـدایی بلد نـبود
دریافت , وقـت رو زدنِ خـود نیازمنـد
ذکرِ حُسین هیچ کَم از یا صَمَد نـبود
خورشید گرمِ دیدنِ رخسارِ ماهِ توست
هر کس بها گرفت,یقین در پناهِ توست
آدم شدم به لطفِ عزای مُحَرَمَت
این عبدِ رو سیاهِ خدا,سر به راهِ توست
هرکس دچارت گشت پس زد چاره ها را
بیچاره خود کرده ای بیچاره ها را
خورشید را هم مشتری خویش کردی
مجذوب نورت کرده ای سیاره ها را
“بی سر و سامان توأم یا حسین”
“دســت به دامان تــوأم یا حسین”
امر بفـرما که فــدایت شـَـوَم
گـوش به فرمان تــوأم یا حسین
اﻳﻦ ﮔﺮﻳﻪ ﻫﺎ ﻛﻪ ﻫﺮﭼﻘﺪﺭ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺷﻮﺩ
یعنی ﮔﺪا ﺑﻪ ﭘﻴﺶ ﺷﻤﺎ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﺷﻮد
اﻳﻦ ﺭﺳﻢ ﻋﺎﺷﻘﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺗﻮﺭاﺷﻨﺎﺧت
باید اسیر و دربه در و ﺧﻮﻧﺠﮕﺮ ﺷﻮﺩ
اول شعر که یارب بشود خوب تر است
عشق بازی به دل شب بشود خوب تر است
هر کسی در پی وصل است بگویید به او:
با توسل که مقرّب بشود خوب تر است
هم زدم هم میزنم یک عمر این در را زیاد
برده ام در پشت این در نام حیدر را زیاد
کمتر از هیچم ولی آدم حسابم میکند
صاحب این خانه خیلی کرده کمتر را زیاد
آب شورِ چشمها با عشـق شیرین شما
کیمیا بود و مس قلب گدایت شد طلا
آمدم اینجا نمک گیرِ توباشم یا حسین
من نمک پرورده یِ عشق توام شاه وفا