شعر مدح امام حسين (ع)

محـور آیات اعظم

وقتی دعای مادرت پشت سرماست
نادِعـلـی روز قـیامت سنـگـرِ ماست

مـا زیر دِیـْنِ هـیچ مخـلوقی نرفتیم
چون سایه یِ لطف شمارویِ سر ماست

شـکر خـدا که نوکـر ارباب هستم

یا لـَیتنا کُنـّا معک …بیتاب هستم
شـکر خـدا که نوکـر ارباب هستم

شکر خدا در کوچه یِ سینه زنی ها
سـرباز صـفرِ لشـکـر ارباب هستم

دارالشفا حسین (ع)

خوب جایی آمدم هر روز , جا انداختم
پشت در , خود را شبیه یک گدا انداختم

من به دست خوب آقایی همیشه رو زدم
خوب کردم که خودم را زیر پا انداختم

آرزومه بیام کربلا

چشامو می بندم سفر می کنم
میرم اونجا که آرزومه برم
چشامو که وا میکنم روبروم
نمی بینم اصلا چیزی جز حرم

رحم کن به من

خود را حراج کرده ام آقا بیا بخر
من بی نواتر از همه ام , “بی نوا” بخر

چانه نمی زنم بخدا حرف , حرفِ توست
بی ارزشم اگر چه … مرا بی بها بخر

تو را طلبیدم

وقتی در این طریق دویدن به من رسید
بینِ همه تو را طلبیدن به من رسید

از راه هر زمان که رسیدی به من برس
حالا که قرعه ی نرسیدن به من رسید

رحمت الله

من حرم لازمم , دلم تنگ است
روزگارم ببین بهم خورده
تو عراقی و من هم ایرانم
سرنوشت اینچنین رقم خورده

سنگینی هجران

وقتش شده اشکم چنان باران ببارد
سنگینی هجران دلم را می فشارد

سهمم فراق است و فراق است وفراق است
تقویم, دائم فصل هجران می شمارد

زائر ارباب

قصه ی نوکری ام را همه جا بنویسید
و برای منِ مسکوت , صدا بنویسید

حسرتی که به دلم مانده , خودش دیوانی ست
مو به مو خط به خطش را … همه را بنویسید

ذبح مقدمت

مجنون شدم که لیلی لیلای من شوی
مهمان شبی به خیمۀ صحرای من شوی
درقاب اشکهابنوشتم ((حسین,عشق))
زیباترین نگار دل آرای من شوی

عشق

آفریدند تو را تا که مسیحا باشی

عزت و عاطفه را مظهر و معنا باشی

آفریدند تو را نام نهادند حسین

تا که جانسوزترین واژهدنیا باشی

ای وای بر من

شکر خدا اهل کرم ما را خریدند
هر چند که نالایقیم اما خریدند

بی آبرو بودیم و بی ارزش ولیکن
محض رضای حضرت زهرا(سلام الله)خریدند

دکمه بازگشت به بالا