شعر مناجات امام حسين (ع)

روضه واجب است

حسینی منصب ام پس میزنم دیگر عناوین را
گدایم ، پادشاهی میکنم حتی سلاطین را

گِلیمی پهن کردم بر سر راهت ، تفضّل کن
شنیدم دوست داری همنشینی با مساکین را

غمخوارِ

غمخوارِ کربلا غم عالم نمی‌خورد
دنیایِ بی حسین به دردم نمی‌خورد

هرکس که خورد نان تو جایی نمی‌رود
هرکس که خورد داغِ تو را غم نمی‌خورد

با من

به گوش تیر گفتا تیغ، بی سر کردنش با من
اگر چشمی به سوگش خشک شد ، تَر کردنش با من

تو کارت را بکن با شعیه ها من هم حواسم هست
حسین اکبر اگر آورد، اصغر کردنش با من

معتكف در حرم

دل ما غرق غم توست اباعبدالله
معتکف در حرم توست اباعبدالله

این که از کودکی عاشق و دلداده شدم
همه اش از کرم توست ابا عبدالله

در هواي تو

اگر سنگِ مسی را کوه زر کردم ضرر کردم
اگر اینگونه خود را معتبر کردم ضرر کردم

من از “اِلّا جمیلا” یی که زینب گفت دانستم
به غیر از پرچمت هر جا نظر کردم ضرر کردم

شور و نواي حسين

قسم که می زند این دل عجیب شور حسین
دل شکستهٔ من را نریز دور حسین

بگیر گوش مرا و بیاورم در راه
مرا کنارِ خودت وصله کن بزور حسین

بزم روضه

از كودكي برده مرا بابا به روضه
ميگفت دل خوش كن از اين دنيا به روضه

خير دو دنيا را ببيند مادر من
بوده هميشه مادرم بي تاب روضه

حرم تعطيل !

حال و روزم مثِ اون روزاس که
توی جبهه پدرم می جنگید
همه ی عمرش از اینکه راهِ
کربلا بسته باشه می ترسید

پشت درت

حالِ دلم آرومه این روزا
با تو چه اوقاتِ خوشی دارم
تا «یا علیُ یا عظیم» میگم
فوراً گره وا میشه از کارم

ببرند

بنویسید که عشق است به هرجا ببرند
عاشقان را سر شب تا دل صحرا ببرند

من دو تا آه کشیدم…جگرم سوخته بود
تهمت عشق زدند آبرویم را ببرند

باب الرأس

بیش از هر چیز عاشق، سوختن را از بر است
بال نه، حیثیت پروانه ها خاکستر است

حاء و سین و یاء و نون تسکین غم های پدر
حاء و سین و یاء و نون رمز دعای مادر است

غربت كربلا

بی هیاهو و بی صدا…خلوت
آستانِ گره گشا خلوت

پرچم ِ رویِ گنبد آشفته
حرم شاه با وفا خلوت

دکمه بازگشت به بالا