شعر مناجات امام حسين (ع)

حال ما خوب است وقتى چشم ما براین دراست

حال ما خوب است وقتى چشم ما براین دراست
بى کریمان بدتر است وبا کریمان بهتر است

برنمیگردد دگر این شب نشینیهاى ما
قبر مادر پیش رو وعمر ما پشت سر است

نوحوا علی الحسین

نوحوا علی الحسین چه رنجی کشیده است
آنکه قدش ز بار مصیبت خمیده است

نوحوا علی الحسین بنالید در غمش
چون مادری که ماتم فرزند دیده است

واویلا

کدام پنجه رسیده به ماه پیرهنت
که خون سپیده زده در نگاه پیرهنت

به روز حشر گریبان ِ عالمی گیرد
به دادخواهی اگر آید آه پیرهنت

کوله بارم اشک

هستی ام اشک، کوله بارم اشک
حاصل عمر و روزگارم ، اشک

زائری خسته آمدم از راه
بیقرارم ، شود قرارم اشک

حسین جانم

خوشا به حال دو چشمی که هست گریانت
خوش آن زبان که فقط هست مرثیه خوانت

خوش آن دهان که به ذکر تو می‌شود خوش بو
خوش آن کسی که شود ذاکر خوش الحانت

دلِ شکسته

رواست از همه آلوده ها خبر بزنند
دوباره نوبت بیچاره هاست، در بزنند

صدای وا شدن میکده می آید باز
حواله شد مِی ما را به چشم تر بزنند

حس غربت

دور بودم از سرایت حس غربت داشتم
ماه ها بود انتظار ماه رحمت داشتم

خود مرا خواندی به درگاهت و الا من کجا
از برای صحبت با تو لیاقت داشتم؟

حسین جان

من آمدم دنیا برای تو بمیرم
با غصه های کربلای تو بمیرم

من آمدم در بین جمع گریه کن ها
با های های گریه های تو بمیرم

شاه عالم

بیچاره‌ام به چاره‌ی من التفات کن
آنی، دمی، نگاه بر این خاک پات کن

بر طالع کویر دلم خشک‌سالی است
فکری به حال و روز دل این قنات کن

حسین جانم

گر به تکلیف غمت مونسِ جانست چه غم
تا یکی مثلِ تو اربابِ جهانست چه غم

شیوه ی دلبریت خون جگرم کرد .. ولی …
چون سرِ زلفِ تو پایش به میانست چه غم

عطش طفل حسین(ع)

دل تاریک کجا جلوه‌ی مهتاب کجا
رعیت سفله کجا منت ارباب کجا

هدف از هم سخنی با تو توسل به تو بود
ورنه این سنگ کجا گوهر نایاب کجا

حسین جان

ای روضه هات مرکز خیرالعمل حسین
ای خون بهات خالق عزُّ و جل حسین

من زنده ام همینکه تو را گریه می کنم
من زنده می شوم به سلامٌ علی الحسین

دکمه بازگشت به بالا