کاش میشد بنویسند به روی کفنم
یکی از خون جگرانِ شَهِ عریانْ بَدَنم
کاش میشد که در این فیضِ شهادت طلبی
مقتلم سوریه میگشت , بجای وطنم
کاش میشد بنویسند به روی کفنم
یکی از خون جگرانِ شَهِ عریانْ بَدَنم
کاش میشد که در این فیضِ شهادت طلبی
مقتلم سوریه میگشت , بجای وطنم
قول خوب است قول مردانه
قول هایی شبیه افسانه
نه فقط قول عزم جانانه
پای تو سوختن چو پروانه
تا که از جانب تو لن آمد
چقدر خیر سوی من آمد
یاده کرببلایت افتادم…
تا که حرف از خود وطن آمد
بهر جارو زدن صحن تو مژگان داریم
جگر پاره ز داغ تو به دندان داریم
مو پریشان شده ی زلف پریشان توایم
ما در آشفتگی عشق تو سامان داریم
پای هرروضه ی توگریه نمودن زیباست
از گدایان سر کوی تو بودن زیباست
جز در خانه ی تو هیچ کجا بهتر نیست
نوکر هیچ کسی جز تو نبودن زیباست
با لب خشکیده هردم یاد سقا می کنم
روزه ام را با سلامی بر شما وا می کنم
باصدای ربنا هردم به هنگام وضو
نام زیبای توراآهسته نجوا می کنم
دور این میکده ها جوی روان بیشتر است
هر کجا صحبت جانان شده جان بیشتر است
اشک باید به روی گونه سرازیر شود
آب رو گر بچکد قیمت آن بیشتر است
به لطف شاه کرم , باز روزه میگیرم
شکسته بال و پرم , باز روزه میگیرم
اگر شود برسم کربلا در این رمضان
کنار تاج سرم , باز روزه میگیرم
در بهاری که هوایت نکنم پاییزم
از سر ِحلقه ی ِگیسوی تو حلق آویزم
سر ِخود را به روی دست گرفتم اما
سر به زیرم من از این پیشکش ناچیزم
روزگاری پر از صفا بودیم
مرد میدان هر بلا بودیم
دورمان هرچه بود خوبی بود
از دروغ و ریا جدا بودیم
هرکجا نام تو را بردیم “کوه ِطور” شد
آفت و شَرّ و بلا فوراً از آنجا دور شد
جای ِلبهای ِتو دیشب اشک ِهجران خوردم و
کام ِمن شیرین با این قطره های ِشور شد
یک بار هم مارا حرم کی میبری تو
تنها برای مزد می آیم به هیئت
از تو توقع داشتم آقا.. زیارت