شعر مناجات امام حسين (ع)

یکدفعه عاشقم شد و کم کم مرا خرید

یکدفعه عاشقم شد و کم کم مرا خرید
زیبا و زشت هرچه که بودم مرا خرید

مانند «جون»قبل محرم شدم غلام
مانند«عون» بعد محرم مرا خرید

فرماندهی از تو, همیشه کار از من

فرماندهی از تو, همیشه کار از من
سرمایه از تو, گرمیِ بازار از من

خوبی همیشه از کریمان است آقا
بخشیدن از تو, توبه و اِقرار از من

یا در فراق کرب و بلا می کُشی مرا

یا در فراق کرب و بلا می کُشی مرا
یا با غم امام رضا می کُشی مرا

بالای سر اگر نکشی ام بدون شک
پایین پای خود به خدا می کُشی مرا

نامحرم آوردم دل و محرم گذشتم

نامحرم آوردم دل و محرم گذشتم
بر دل نوشتم: “دوستت دارم…” گذشتم

عشق است و عاشق هرچه دارد نذرِ عشق است
از مادرم, دار و ندارم هم گذشتم

شب جمعه شد,باز دلا کربلاس

شب جمعه شد,باز دلا کربلاس
دلای حسینی همه نینواس
داره میرسه مادری قد کمون
یه لشگر به همراهش از انبیاس

امانم را بریده دیگر این شبهای حیرانی

امانم را بریده دیگر این شبهای حیرانی
از این ابادی شهری که پر گشته ز ویرانی

خدا می دانداین نفس من اتش زد به احساسم
و الا چار فصل سینه ی من بود بارانی

عقیده ی همه یاران به اتفاق این است

عقیده ی همه یاران به اتفاق این است
که اشک شور بیاد حسین شیرین است

کنار قتلگه او به گریه جان دادن
ز وعده ها که به خود داده ام یکی این است

زینب که سینه او خود مدفن حسین است

زینب که سینه او خود مدفن حسین است
روحش چنان لطیف است گویا تن حسین است

یارب چه نشئه گل کرد؟ ظلم است و استغاثه!!!
دست سنان و اخنس بر دامن حسین است

در کوچه ها سگی چو در خانه ا ی رود

در کوچه ها سگی چو در خانه ا ی رود

از صاحبان خانه به سگـــ لقمه ای رسد

امشب که آمدم به در خانه ات حسین

زوزه کشان زنم درمیخانه ات حسین

نبرده ام به خدا بویی از مسلمانی

نبرده ام به خدا بویی از مسلمانی
برهنه آمده ام در حجاب ظلمانی

اسیر پنجه ی نوعی تسلسُلم یک عمر
همیشه کار غلط بعد هم پشیمانی

میخواهی از فردا بگویم یا گذشته؟

میخواهی از فردا بگویم یا گذشته؟
یا حال و روزی که در این شبها گذشته؟

در روضه یاد کربلا هستم, غمم را
میفهمد آنکه تشنه از دریا گذشته

چشم های نوکرت ,خیره به سوی پرچم است

چشم های نوکرت ,خیره به سوی پرچم است
آبروی این گدا از آبروی پرچم است
من پناهنده شدم .اینجا به امید آمدم
هر کسی محرم شده در جست و جوی پرچم است

دکمه بازگشت به بالا