اگر چه دامنم آلوده است اما قبولم کن
فقیرم,بی پناهم,بی کسم آقا قبولم کن
نه محض خاطر بی ارزشی مانند من آقا
مرا محض رضای مادرت زهرا قبولم کن
اگر چه دامنم آلوده است اما قبولم کن
فقیرم,بی پناهم,بی کسم آقا قبولم کن
نه محض خاطر بی ارزشی مانند من آقا
مرا محض رضای مادرت زهرا قبولم کن
دل داده ایم؛ در پی هر در نمی رویم
حرِ توایم؛ خانه ی دیگر نمی رویم
منبر بدون روضه به دردی نمیخورد
ما بی حسین جانب منبر نمیرویم
وقتی به خصم , راه نشان می دهد حسین
بی شک به دوست , خطّ اَمان می دهد حسین
حتّی اگر دل تو شود سخت مثل سنگ
آن را به یک اشاره تکان می دهد حسین
با گریه رسیدم, سپری افزودند
بر دامن مادر پسری افزودند
در باطن هر “جشن تولد” , “شُکری” است
یک سال به عمر نوکری افزودند
محمد کاظمی نیا
تا از کنار کوچه ی دلبر گذشتم
از خیر جنات خدا دیگر گذشتم
بالا پریدن بال و پر میخواهد اما
با تو ز بالاها بدون پر گذشتم
چه خوب شد که مرا آشنای خود کردی
رفیق دایمیِ روضه های خود کردی
به آنچه خواسته بودم رسیده ام با تو
چرا که قلب مرا کربلای خود کردی
دلــم , چو آینه , حیرانِ سیّد الشّهداست
کـلیـــمِ طور شبستان سیّدالشّهداست
دل از جحیم نترسد که جوشنِ بدنم
غـُـــبارِ خاک بیابــان سیدالشّهداست
توبه کردیم که دیگر غم دنیا نخوریم
تا حسین هست غم روزی فردا نخوریم
توبه کردیم که تا سایه هیات باقی ست
لحظه ای حسرت آن جنت اعلا نخوریم
تا مرا دست توسل سوی دامان نرسد
کار و بار دل غمدیده به سامان نرسد
بارش اشک ز چشمان تَرَم دائمی است
تا بدان لحظه که این دیده به ایوان نرسد
تا زنده ایم شور حسینی شعار ماست
این سبک زندگی سند افتخار ماست
ما انتخاب مادر قامت خمیده ایم
فردا بهشت فاطمه در انتظار ماست
روضه به روضه پای شما پیر میشویم
دربدرم شبیه دل از دست داده ها
تاول زده ست پاى من از دست جاده ها
در این طریق خار بیابانم آرزوست
در آبله ست آبروى ما پیاده ها
از آسمان هفتم اگر سر بر آورم
اعلام می کنم که فقط خاک این درم
مهر تو بود شیره ی جان در وجود من
از لحظه ای که شیر به من داد مادرم