شعر مناجات امام حسين (ع)

چون چاره نیست میگذرم…

با خواهرت چگونه بگویم غم تو را

دق میکند چو بشنود او ماتم تو را

تنها چگونه جمع کنم داخل عبا

از جای جای دشت تن درهم تو را 

برات کربلا

باز آمدیم و جمع شدیم از برایتان

تا رزق مان دهی که بباریم پایتان

راه نفس کشیدنمان تنگ می شود

هر جا که یاد می شود از کربلایتان

از هرچه هست و نیست دگر بی نیاز شد

از هرچه هست و نیست دگر بی نیاز شد
دست کسی که پیش کریمان دراز شد

در لطف با گدا, چه کسی بهتر از حسین؟
لب تر نکرده ایم در خانه باز شد

سردار

آقا! تو را «آقا» مرا «نوکر» نوشتند

یعنی تو را اوّل مرا آخر نوشتند

 

روی سیاه من یقیناً حکمتی داشت

شکر خدا نام مرا قنبر نوشتند 

تنها حسین

بی شک گدای خانه ات آقا شود, حسین(ع)

هر قطره زود پیش تو دریا شود, حسین!(ع)

فیض گدایی تو به هر کس نمیرسد

باید که زیر نامه اش امضا شود, حسین(ع)

زندگی چیز دیگری شده

زندگی چیز دیگری شده است تا به نامت رسیده ایم حسین

عشق سوغات کربلاست اگر مزه اش را چشیده ایم حسین

هر دلی را به دلبری دادند هر سری را به سروری دادند

ماکه هر وقت گفته ایم خدا از خدایت شنیده ایم:حسین

غیرت حیدر

ماندهبودم, غیرت حیدر به فریادم رسید

دروداعی تلخ, پیغمبر به فریادم رسید

طاقتمرا خواهش اکبر, در آن ظهر عطش

بردهبود از دست, انگشتر به فریادم رسید

همت کنید!

کشتی شکسته ایم که بی تاب مانده ایم

آشفته درتلاطم گرداب مانده ایم

 

رحمی کن ای اجل, که طواف حرم کنیم

درحسرت زیارت ارباب مانده ایم

 

امام کریم ها

ایمقتدای دستِ تمام کریم ها

مولایسبز پوش , امام کریم ها 

ایچشمه سار فیض خدا کوثر لبت

ای جای چشم فاطمه دور و بر لبت 

معشوقم حسین

 

از غم دوری معشوقم حسین

بار دیگر این دلم غمخانه شد

بار دیگر از فراق روی یار

پشت پا زد عالم و بیگانه شد

به لطف دعای مادر

مادرممن را به غم تعلیم کرد

قلب منرا بر غمت تسلیم کرد

هر چهدارم از دعای مادر است

مادرممن را به تو تقدیم کرد

شب رحمت

پهن شد سفره ی احسان, همه را بخشیدی

باز با لطف فروان همه را بخشیدی

 

ابر وقتی که ببارد همه جا می بارد ,

رحمتت ریخت و یکسان همه را بخشیدی

 

دکمه بازگشت به بالا