شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

آبرویم

تا دلت خون است، هر روز از من و امثال من
غیرِ سرخی نیست، در تقویمِ ماه و سال من

روضه‌هایم مو به مو هر وقت، تقدیم تو شد
قطره قطره خیس شد پرونده‌ی اعمال من

فراموشم نکن

گرچه دورم از تو آقاجان فراموشم نکن
کرچه کار من شده عصیان فراموشم نکن

محضر تو هِی بدی کردم ولی فرصت بده
این بدی را میکنم جبران فراموشم نکن

تحمّلِ هجران

در عاشقی, تحمّلِ هجران به من رسید
سرگشتگی به کوه و بیابان به من رسید

کشتیِ دل, به نیل و فراتم به گِل نشست
از دوری ات, دو دیده ی گریان به من رسید

ای یوسف زهرا

ای عاقبتِ کار به دست تو نگاهی
این عمر گذشت و نشدم آنکه تو خواهی

تا منتظر شدنم راه زیاد است
کو طاعت بی چون ز تو ای نور الهی

گوشهٔ چشمت

تمام عمر پی اشتباه می‌گردم
میان راهم و دنبال راه می‌گردم

تو در منی و من آن چشمهٔ سیاهدلم
که بیقرار به دنبال ماه می‌گردم

غم هجران

کشیدم از غم هجران عذاب بسیاری
برس به داد دلم با شتاب بسیاری

به اشتباه در خانه ای زدم هر بار
به چاه رفته دلم با طناب بسیاری

رنج هجران

هر چه میخواهی بخواه اما , ندارم بیش از این
نیست تابِ فاصله در کوله بارم بیش از این

بیستون سینه را کَندی ز مهرت , در خَفا
آشکارا زخم زن بر قلب زارم , بیش از این

دلم گرفته

از غفلت زیادم , خیلی دلم گرفته
چون رفته ای ز یادم , خیلی دلم گرفته

دائم هوای من را , داری ولی منِ بد
دل را به تو ندادم ,خیلی دلم گرفته

بهار دلها

تسبیح زمین و آسمان مهدی جان
آواز خوش مقربان مهدی جان

رحمت به لب اهل یقین امشب هست
بارانِ زمین به آسمان مهدی جان

گذر کردی

شب و روزم همه با از تو شنیدن سپری شد
عمرم ای دوست به روی تو ندیدن سپری شد

همه گفتند زِ بازار گذر کردی و رفتی
دیده ام کور شد و وقتِ خریدن سپری شد

فراق

گذشت عمر و نشد جز فراق قسمتِ من
خزان رسید و به سر شد بهارِ حسرتِ من

سپرده ام به صَبا سویت آوَرَد خبرم
دمِ سحر که گذشت از کنارِ تربتِ من

چه باید بکنم

خسته خسته ام ای یار چه باید بکنم
رفتم از یاد تو انگار! چه باید بکنم

این دوماه از کف من رفت و‌ نکردم کاری
وای از غفلت بسیار! چه باید بکنم

دکمه بازگشت به بالا