این یک مصیبت است( نبودی و زیستم )
تنها برای عـرض ارادت گریـستـم
سجاده پهن کردم و… دراوج گریه ها
دراشتیاق جنت و حور و پریستم
این یک مصیبت است( نبودی و زیستم )
تنها برای عـرض ارادت گریـستـم
سجاده پهن کردم و… دراوج گریه ها
دراشتیاق جنت و حور و پریستم
احساس میکنم که نباشی بهارنیست
شعری میان دفتر این روزگار نیست
معطوف میشود به شما حس واژ ها
آقا خودت بگو مگراین افتخار نیست؟
دردم مداوا می کنی مثل همیشه
عقده ز دل وا می کنی مثل همیشه
آینه زیبا می شود با یک نگاهت
دل را تو شیدا می کنی مثل همیشه
حیف او که امام ما شده است
آبروبخش نام ما شده است
حیف آن نام کیمیایی که
وقت غم ها کلام ما شده است
مرا ببخش نگشتم چنان که می خواهی
به پات جان نسپردم ز فرط خودخواهی
همیشه عهد شکستن ز سمت من بوده
مرا ببخش که سوگند خورده ام گاهی
شعری بخوان که کوک به این ساز آورد
شوری بزن که ذره به پرواز آورد
ذرات شعر من همگی مست نام توست
نامت به تار شعر من آواز آورد
بی اذن تو هرگز عددی صد نشود
بر هر که نظر کنی دگر بد نشود
زهرا تو دعا کن که بیاید مهدی
زیرا تواگر دعا کنی رد نشود
چه دیده ها که دوخته به در شده و نیامدی
چه عمرها ز دوری تو سر شده و نیامدی
چه روزها که تا به شب نام توبرده شد به لب
چه چشمها که از غم تو تر شده و نیامدی
کشتی نساز ای نوح طوفان نخواهد امد
برشوره زار دلها باران نخواهد امد
رفتی کلاس اول این جمله را عوض کن
آن مرد تا نیاید باران نخواهد امد…
شاعر؟؟
ای کاش همیشه نوکرت باشم من
از سینه زنان مادرت باشم من
ای کاش که می شد ای عزیز زهرا
یک کرب وبلا همسفرت باشم من
سیدمجتبی شجاع
امسال بیا بهار را حفظ کنیم
چشم و دل بی قرار را حفظ کنیم
جمعه نه,تمام هفته با ندبه ی خود
حیثیت انتظار را حفظ کنیم
هدیه ارجمند
زابتدای وجودم به من نظر داری
تویی که دم به دم ازحال من خبر داری
طواف کوی تو بالاتر از هزاران حج
به روی گنبد خود بوسه ی قمرداری