شعر مناجات با خدا

خدای من

من کیم اون که تو رو یادش رفت
من کیم اون که همش بد کرده
تو همونی که همش منتظری
بلکه این بنده ی بد برگرده

یه کم بهم نگا کن

مثل قدیم یه کم بهم نگا کن
این دل بی حیا رو با حیا کن
این روح کهنه رو ازم بگیر و
برام یه روح تازه دست و پا کن

اللهی و ربی

بخشیدن گناهم یک بغض یک نفس بود
دلرحم بود یارم ، یک قطره اشک بس بود

این نفس مثل بختک من را رها نمیکرد
من پر کشیده بودم دنیا پر از قفس بود

اَللّهُمَ رَبَّ شَهرِ رَمضان

همین که صوت مناجات در فضا پیچید
نسیم بخشش و رحمت به هر سرا پیچید

برای بال زدن راه آسمان باز است
دوباره عطر خوشی در دل هوا پیچید

یا کریم الصفح

یا کریم الصفح رحمی کن به ما ؛ ما را ببخش
خسته ایم از این همه جرم و خطا ما را ببخش

کاری از ما بر نمی آید خودت کاری بکن
باز کن امشب گره از کار ما ؛ ما را ببخش

زیر پا ماندم

زیر پا ماندم و لگد نشدم
سر به زیرم که سرو قد نشدم

نمره ی صفر هم زیادم بود
کرم توست زیر صد نشدم

زارو زمین گیر اومدم

دوباره زارو زمین گیر اومدم
روسیاهم که باتأخیر اومدم
مثه هرشب تو معطلم شدی
دوباره سرقرار دیر اومدم

بسم رب الکربلا

حالا که مهمان تو در ماه صیامم
بر تشنه کام کربلا اول سلامم

مانند طفلی که زبان تازه گشوده است
با اشک روضه وا شود بر توبه کامم

خدای من

مرا مران که امیدم به مهربانی توست
به دست های پر از مهر آسمانی توست

مرا مران که کسی غیر تو پناهم نیست
به سوی هیچ کسی غیر تو نگاهم نیست

مولای من

سیدی دنیا وَ ما فیها صدایت می‌زند
خاتم پیغمبران طاها صدایت می‌زند

شد دعا هم خسته، از دست دعاهایم بیا
ای دعای ما، دعا حتی صدایت می‌زند

خدای من

در میزنم خدای من! ای بیکران من
من را دوباره راه بده مهربان من

قلبی که داده ای بشود خانه ی خودت
اصلا نبوده ثانیه ای در امانِ من

رمضان آمده

رمضان آمده آهنگ سحر ساز کنید
با مناجات و غزل بر دو جهان ناز کنید

دست‌ها را برسانید به معراج دعا
تا خدا با نفسی سوخته پرواز کنید

دکمه بازگشت به بالا