مژده ای تقویم ها ! بوی بهاران آمده
فصل یخبندانِ دلتنگی به پایان آمده
سفرهدارِ سی شبِ ماهِ مبارک ، اَلسَّلام!
پهن کن خوانِ وسیعات را که مهمان آمده
مژده ای تقویم ها ! بوی بهاران آمده
فصل یخبندانِ دلتنگی به پایان آمده
سفرهدارِ سی شبِ ماهِ مبارک ، اَلسَّلام!
پهن کن خوانِ وسیعات را که مهمان آمده
یک ذرّه التفات به چشم ترم کنید
من آمدم که توبه کنم، باورم کنید!
حتی به زور راه ببندید روی من..
پاسوزِ سالیانه ی پشت درم کنید
درسماواتش اگر که خواستی پر وا کنی..
باید اول از تعلق های خود پروا کنی!
یوسف گم گشته الزاما که در بازار نیست
میتوانی یار را در قلب خود پیدا کنی
بگو ز بخشش آلوده ها خبر بزنند
دوباره نوبت بیچاره هاست، در بزنند
صدای وا شدن میکده می آید باز
حواله شد مِی ما را به چشم تر بزنند
عاشقان رمضان ماه خدا آمده است
فرصت بندگی و ماه دعا آمده است
به کریمی که به دنبال گدا میگردد
این خبر را برسانید گدا آمده است
به اذن عالیِ اَعلی، به احترامِ علی
شروع می کنم این ماه را به نام علی
ببخش با عجله، دست خالی آمده ام
شنیده ام که مهیاست بارِ عامِ علی
بین سینه بی غم تو آه را گم کرده ام
یک نسیم تازه دلخواه را گم کرده ام
آنقدر سر به هوایم که نفهمیدم چه شد
در مسیر بنده بودن راه را گم کرده ام
بارالها بار سنگین گناه آورده ام
باز هم بر درگه لطفت پناه آورده ام
روز اول مصحفی خالی به من دادی و من
نامه ای غرق خطا و اشتباه آورده ام
مستیم..،دورِ صدهزارم را نگیر از ما
لطفاً شراب ناب این خُم را نگیر از ما
پاسخ نمی گویی سلام باده نوشان را؟!…
یا ربّنا! لفظ علیکُم را نگیر از ما
بنده ای سرگشته در بحر گناه افتاده ام
همچو کور بی عصا در بین چاه افتاده ام
کشتی بی بادبان در موج و طوفانها شکست
غرقِ در موج تباهی بی پناه افتاده ام
بنده ای که خدا شدی برگرد
گرچه پُر ادعا شدی برگرد
در گناه کبیره می خندی
چقدر بی حیا شدی برگرد
روزه یعنی عشقبازی بر سر خوانِ حسین
می شود هر روزه داری چون پریشانِ حسین
من برای بخشش خود ، واسطه آورده ام
یا رب از جرم و خطایم درگذر ، جانِ حسین