شعر مدح و مناجات

غم عشقت

اگر چه عالمی را از غم عشقت خبر کردم
ز خاک کربلا بی تو به صد ماتم گذر کردم

تنت بر روی خاک و سر به روی نیزه ها میرفت
پس از این در وفا نیت به ترک جان و سر کردم

پرم سوخته

با این که پرم سوخته اما جگرم هست
از داغ تو تا روز ابد چشم ترم هست

“تا یار که را خواهد و میلش به که باشد”
من که همه آن سوی تو شوق سفرم هست

جانم حسین(ع)

غم را نگیر از دل و بی نورمان نکن
بی نور این حسینیه ها کورمان نکن

حالا که تا حریم تو یک عمر فاصله ست
دیگر بیا ز روضهٔ خود دورمان نکن

یا حیدر کرار(ع)

کسی که از تو بگوید سر خمار ندارد
دلی برای گرو بازیِ قمار ندارد

به پای بند ندارد و پایبند نشسته
چرا که شبهه به لایمکن الفرار ندارد

سائل غمزده

از ازل مهر تو در سینه درخشید علی
گوش ما مدح کسی غیر تو نشنید علی

از هر انگشت تو دریای کرم می ریزد
کوه از برق نگاه تو بهم می ریزد

خاک رهش شویم

مایی که گشته ایم پریشانش این چنین
باید شویم خیره بر ایوانش این چنین

بیرون زده است خوشه ی انگور از ضریح
او رزق می دهد به فقیرانش این چنین

مولای من

ای حاجتِ قدیمی دنیا! روا شدی
دنیای عرش بودی و دنیای ما شدی

دنیای بی تو ارزش خالق شدن نداشت
حُسنِ دلیلِ خلق، برای خدا شدی

مولای من

با لب پیمانه اش بستیم پیمانی درست
دست و پا کردیم در میخانه ایمانی درست

پای انگور ضریحش دردمان از یاد رفت
نیست درمانی به غیر از باده درمانی درست

هر اهل دلی کز سر کوی تو گذر کرد
لبخند ملیح تو بر جانش اثر کرد

این ذکر چه ذکریست که یک یا علی من
صدبار دل و دین مرا زیر و زبر کرد

حساب محشر و میزان

حساب محشر و میزان در اختیار علیست
کلید روضه ی رضوان در اختیار علیست

قسم به حضرت زهرا که از همان اول
بنای خلقت انسان در اختیار علیست

یا امیرالمومنین(ع)

نمی جنگید تا اینکه بجنگد شیر ما در جنگ
که با شمشیر خود می داد دشمن را شفا در جنگ

سه تا شمشیرِ می کرد استفاده حیدر کرار
هم از ابرو و هم از ذوالفقار خود جدا در جنگ

جانم علی(ع)

خورشید گلی در گذر باغ علی بود
یک گوشه ای از جلوه ی اشراق علی بود
در عرش فقط حرف علی بود به معراج
از بس که خدا عاشق و مشتاق علی بود

دکمه بازگشت به بالا