شعر مدح و مناجات

پا برهنه ببرم کرب و بلا

لال و مبهوت شدم, ناله ی شبگیرم کن
شده ام خوابِ پر از واهمه, تعبیرم کن

ای نم اشک که از چشم ترم می افتدی
نزد الله, پشیمان شده تصویرم کن

شعر سیدالشهدا ع

 

آتش مهر تو آتشکده‌ی این جگر است
که به جان از غم هجر تو کماکان اثر است

گفتم از سوی تو آرامش جان خواهم یافت
عشقت از آیه‌ی زلزال بلا خیز تر است!!!

ای کریمه

 

نه که تنها محضرت سائل فراوان آمده
تاجری دلخسته هم از سبزه میدان آمده
دسته ای از سینه زن های اصیل اردبیل
چارپایه خوانی از بازار تهران آمده

خدا نخواست

قرار بود بیایی کبوترش باشی
دوباره آینه‌ای در برابرش باشی

نه اینکه پر بکشی و به شهر او نرسی
میان راه, پرستوی پرپرش باشی

اِشْفَعی لی فاطمه

میزبانت گشت قم اینگونه تا روز جزا
رشد کرد اینگونه دین در تار و پود این فضا

بعد مشهد با احادیثی که از قم آمده
شد برای کل ایران فرصت تو مُقتضیٰ

چه آه خسته ای داری

ای اقیانوس ها سرچشمه ی آن رود چشمانت
ملائک بنده ی پیوسته ی معبود چشمانت

ز قاب قوس او ادناست بالا تر مقام تو
اگر که زیر پایت آسمان, پس چیست بام تو؟

خواهر مظلومه

ملجأ هر عاشق شیدا حرم
مرکز ثقل آسمان ها حرم

کریمه ای و کرمت مانع است
کسی گدایی کند الّا حرم

ای حبیبه ی امام رضا

مریمِ قبیله ی خُـدا , سلام
دختره تمام خوبیا , سلام
به نیابت از امام رضا میگیم :
ای حبیبه ی امام رضا , سلام

از لطف فاطمه است

گاهی میان راه عقب را نگاه کن
خیر کثیرِ حضرت رب را نگاه کن

بی خود نبوده که شب و روزت علی شده
از لطف فاطمه است سبب را نگاه کن

هجرانش

چه رأس ها که نرفته به دار هجرانش

ولی به وصل نشد ختم, کار هجرانش

پر از غم است دلم با وجود این اصلا

غمی نمانده برایم کنار هجرانش

حُسنِ جمال نبی

سری که سجده کرده بر پای دل
به قصد قربت و تولای دل
با نگه حضرت زهرای دل
آمده تا عالم بالای دل

یا أباٱلمهدی(عج)

آمدی دریا شدی غرق خجالت شد سراب
دستهایت ماه را بیدار کرد از نازِ خواب

باز هم تا ناکجای عرش نورانی شد و
مهربان برداشت دستِ حق نقاب از آفتاب

دکمه بازگشت به بالا