شعر مدح و مناجات

عبدالحسین

از سرور هر دو عالم نزد ما غم بهتر است
گریه بر تو از نماز نیمه شب هم بهتر است

واقعا اشک براى روضه چیز دیگرى است
در سلوک ما فرات از آب زمزم بهتر است

بوریا

 

اگر که ذکر لبم غیر ربنا نشود

به جز وصال تو مقصود آتنا نشود

چقدر هی شب جمعه بیاید و برود

و روزی من بیچاره کربلا نشود؟

یا کاشف الکرب

انا فتحنای خدا یعنی ابالفضل
بی دست و فوق دستها یعنی ابالفضل

هرکس گرفتار آمده آسوده باشد
دارالادای قرض ما یعنی ابالفضل

جانم حسین(ع)

آخر میان روضه یِ تو خوب میشوم
پیش علی و فاطمه محبوب میشوم

جنس دلم اگر چه کم ارزش تر از مس است
با ذکر یا حسـین طـلاکـوب می شوم

بوی سیب

میرسد از خاک تو هر لحظه اینجا بوی سیب…
چیست در خاکت که از دل میبرد صبر و شکیب…

زائری یک گوشه در آغوش خاکت اشک ریخت
چوب خشکی بی صدا بر شانه ی او زد نهیب….

به فدای تو حسین

رونق اسلام باشد از صفای تو حسین….
کافران را میکند مومن خدای تو حسین

کل این دنیا برای دیگران, مارا بس است…
گوشه ای در هیئت و اشک عزای تو حسین..‌

جمال تو

به این غبار, نگاهی که آفتاب شود

بسوز قلبِ مرا, کز غمت مُذابّ شود

دوباره رویِ تو را آسمانِ جمعه ندید

کدام جمعه, جمالِ تو ماهتاب شود؟

یا ولی الله

میان چاه ظلمت دلم عذاب می شوم
مریضم و دخیل نور آفتاب می شوم

خودم دلیل این همه جدایی و مصیبتم
خودم برای دیدن شما حجاب می شوم

ثارالله

جهان من که جدا از تو جانم افسرده ست
شبی صدا نزنم یا حسین دلم مرده ست
قسم به عشق که جانم به گریه محتاج است
بدون اشک غمت باغ دیده پژمرده ست

تو سید الشهدایی

منزهی, به ستایش شدن نیاز نداری
وجود مطلقی و مطلقاً نیاز نداری

حسین! نام تو بهر معرفی تو کافی است
معرفی و به حرف و سخن نیاز نداری

ای حجت حق

قربان تو و محکمه ی عذر پذیرت
قربان تو و لطف و مَبرات کثیرت

ای حجت حق, درگذر از بنده ی زارت
حالا که پشیمان شده این عبد حقیرت

یا اباعبدالله الحسین ع

 

وقتی برایِ کرب و بلا گریه می کنیم
بی شبهه رو به رویِ شما گریه می کنیم

آری نگاهِ توست که ما ناله می زنیم
تو شاهدی چرا وُ کجا گریه می کنیم

دکمه بازگشت به بالا