ای یوسف گمگشته کجای عرفاتی
در خیمه خود گرم دعای عرفاتی
توقبله دلها توصفای عرفاتی
تومرکز احسان خدای عرفاتی
شعر مدح و مناجات
عبدی که بود پست و هوسران تر از همه
برگشته سر به زیر, پشیمان تر از همه
از خود فرار کرده غلام فراری ات
سوی تو بازگشته گریزان تر از همه
بر بی کسان پناهی , یارب الهی العفو
کن سوی ما نگاهی , یارب الهی العفو
ای مهربان خدایم , ذکر من و ندایم
بگذر تو از خطایم , یارب الهی العفو
شبی میان همین روضه ها قبولم کن
به حرمت غم آل عبا قبولم کن
درون سینه ی من حبّ مرتضی جاریست
به حق فاطمه و مرتضی قبولم کن
گل, فزون است, ولی آن گل, بیخار کجاست؟
خیمه بسیار بوَد, خیمۀ دلدار کجاست؟
دل آوارۀ من, خانه به دوشِ یار است
ای حرم با من دلخسته بگو, یار کجاست؟
چشامو می بندم سفر می کنم
میرم اونجا که آرزومه برم
چشامو که وا میکنم روبروم
نمی بینم اصلا چیزی جز حرم
دلواپسِ منی و حواس من به تو نیست
فریاد رس منی و حواس من به تو نیست
دست منو فشردی سنگ جفام و خوردی
نذاشتی ول بگردم منو توو راه اوردی
من گریه میکنم که تماشا کنی مرا
مانند طفل گمشده پیدا کنی مرا
حجت قبول دلبر احرام بسته ام
ای کاش در دعای خودت جا کنی مرا
خود را حراج کرده ام آقا بیا بخر
من بی نواتر از همه ام , “بی نوا” بخر
چانه نمی زنم بخدا حرف , حرفِ توست
بی ارزشم اگر چه … مرا بی بها بخر
تنها اسدالله به خیبر شده فائق
مبهوت شدند آن دو فراریِ منافق
از واهمه گشتند به هر سو متفرق
جا داشت همان لحظه که طاغوت کند دِق
با دلی پرغم سیه پوش عزایت میشوم
آستان بوس حریم باصفایت میشوم
از دعای حضرت زهرا(س)و لطف بی حَدش
باز هم مهمان بَزم روضه هایت میشوم
ای رئوفِ همیشه خوب سلام
پیش تو میشود دلم آرام
شد زیارت همیشه نیمه تمام
هر که رویت ندید شد ناکام