شعر مدح و مناجات

شعر مناجات امام زمان(عج)

بیا که تا تو نیایی بهار بی معناست
خوشیِ مردمِ این روزگار بی معناست

تب فراق تو بیچاره کرده دنیا را
بدونِ تو به دلِ ما قرار بی معناست

شعر مدح امیرالمومنین علی(ع)

منم که جوشش عشق علی است در کارم
چنین شده است که رونق گرفته بازارم

اگر که سلطنت این جهان دهند به من
جز آستان علی سر فرو نمی آرم

شعر مناجات امام زمان(عج)

می خواستم غلام تو باشم ولی نشد
زیبنده ی سلام تو باشم ولی نشد

می خواستم مطیع فرامین تو شوم
فرمانبر پیام تو باشم ولی نشد

چشمان ترت

ای سفر کرده دلم همسفرت می باشد

اشک من هدیه ی چشمان ترت می باشد

باعث گرمی میخانه اگر گردیدم

اثر لطف و دعای سحرت می باشد

شعر مدح حضرت امیرالمومنین علی(ع)

با خدا نیست برابر حیدر
از علی رفته فراتر حیدر
حضرت یک تنه لشکر حیدر
همسر حضرت کوثر حیدر

شعر مدح امیرالمومنین علی(ع)

دل ما را به دام انداخته با تار گیسویش

هزاران یوسف مصری اسیر حلقه ی مویش

ندیده هیچ چشمی پادشاهی را به این شوکت

ندارد پادشاهی این همه نوکر سر کویش

 

لا اله الا الله

چو ماه گشت دف لا اله الا الله
نواخت از شعف لا اله الا الله
چه بیم محتسب امشب؟که با ولای علی
خوشیم در کنف لا اله الا الله

یدالله

زمان برای تو مامور امرِ قِف شده بود
زمین ز گردشش انگار منصرف شده بود
برای کشف تجلی حق دل کعبه
به رکن رکن خودش تازه منکشف شده بود

شعر مدح امیرالمومنین

کسی که جام سعادت به دست آدم داد
به قدر ظرفیت هرکسی از این غم داد
چگونه آنکه ندارد به دل غم حیدر
شود به او نسب دودمان آدم داد

شعر مناجات امام زمان(عج)

چقدر دغدغه داری وصال سر برسد
دوباره یار سفر کرده از سفر برسد

چقدر دغدغه داری که رو سفید شوی
به حد وسع برای فرج مفید شوی

شعر مدح و مناجات امام محمد باقر(ع)

واژه ها با بردن نامت غزلخوان میشوند
اوج می گیرند , مثل ماه تابان میشوند

عالمی جسمند و محتاج کلام دلکشت
تو اگر لب تر کنی این جسم ها جان میشوند

شعر مناجات امام حسین(ع)

کریم زاده نگاهی بر این گدا انداز,

نظر به سمت گرفتار بینوا انداز,

 میان سیل تباهی اسیر و وا ماندم,

زخادمان سرایت ببین که جا ماندم,

دکمه بازگشت به بالا