هربار میبخشی مرا, من نصف جان میشم
ازبس خجالت میکشم, آب روان میشم
صد سال پیش از کوچه ما رد شدی اما
هر وقت میبوسم زمین را آسمان میشم
هربار میبخشی مرا, من نصف جان میشم
ازبس خجالت میکشم, آب روان میشم
صد سال پیش از کوچه ما رد شدی اما
هر وقت میبوسم زمین را آسمان میشم
این در همیشه روی سایل باز باز است
آقای این خانه عجب مهمان نواز است
این گنبد و گلدسته ها اعجاز دارند
اینجا سرافکنده همیشه سرفراز است
خیرت رسید و عبد معاصی عطا گرفت,
پست و حقیر عالم امکان بها گرفت,
رو بر تو کرد با همه ی روسیاهیش,
ازگوشه چشم نافذتان او شفا گرفت,
چون پشیمان نیستیم آقا پریشان می شود
فعل ما می بیند و هر روز گریان می شود
قلب او از دست ما خون است, غصه می خورد
بس که ما در غفلتیم از غصه نالان می شود
شمعی شدم که بی تو به سوسو درآمده ست
سوسو کنان دوباره از این سو درآمده ست
چشمم ز گنبد تو خود ماه آمده
ابرو به صحن رفته و چاقو درآمده ست
دوباره قسمت من شد مسافرت باشم
در این زیارت مخصوصه زائرت باشم
دوباره رزق عزای حسین و دست شما
بناست قبل محرم مجاورت باشم
ای غبار حرمت تاج سر نوکرها
نوکری ات شده تنها هنر نوکرها
بابی انت و امی یا “اباعبدالله “
ب فدایت همه مادر پدر نوکرها
ما کجا؟ مونس تنهایی دلدار شدن
سالها انس گرفتیم به سر بار شدن
کمکم از چشم میافتند ز تو بیخبران
آخر غفلت ما چیست به جز خوار شدن
هرجا غم تو هست, بجز غم عزیز نیست
پای غمت خوشی دو عالم عزیز نیست
از اهل روضه های تو حاجت گرفته ایم
گریه کن تو پیش خدا کم عزیز نیست
به جز هوای حرم در سرم هوایی نیست
اسیر دام تورا حاجت رهایی نیست
به غیر گوشهٔ بام تو-ای امام رئوف
کبوتر دل من جلد هیچ جایی نیست
زبان قلم شد و دل صفحه ایی ز دفتر شد
فضای دور و برم گوییا معطر شد
تفضلی زخدا بود و سوی من آمد
لبان من متنعم به نام حیدر شد
به تو مستان لقب ساقی کوثر دادند
بیخود از خود شده و “نادعلی” سر دادند
از شراب تو به جبریل تعارف کردند
شوق پرواز تو را هم به کبوتر دادند