هرکس که شد غلام تو با احترام شد
پس خوش بحال آنکه برایت غلام شد
فردا فقیر کویتو آقاست در بهشت
قنبر به لطف نام تو عالی مقام شد
هرکس که شد غلام تو با احترام شد
پس خوش بحال آنکه برایت غلام شد
فردا فقیر کویتو آقاست در بهشت
قنبر به لطف نام تو عالی مقام شد
قرّه العین مرتضی زهرا
بهجه القلب مصطفی زهرا
می شوم بنده زاد خانه ی او
میروم تا به عرش با زهرا
خسران زده است هر که توکل نمی کند
بر خاک چادر تو توسل نمی کند
یا بلبلی که طوف سر گل نمی کند
قلبم میان سینه تحمل نمی کند…
ﻗﺮﺁﻥ ﮔﺸﻮﺩﻡ ﺁﯾﻪ ﯼ ﻣﺤﺸﺮ ﺑﯿﺎﻭﺭﻡ
ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﮐﻪ ﺳﻮﺭﻩ ﯼ ﮐﻮﺛﺮ ﺑﯿﺎﻭﺭﻡ
ﻣﻦ ﮐﯿﺴﺘﻢ ﺯﻓﺎﻃﻤﻪ(ﺱ) ﺳﺮ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﻭﺭﻡ
ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﭘﯿﻤﺒﺮ ﺑﯿﺎﻭﺭﻡ
رو زدم باز چون گـدا به علی
تا شود حاجتم روا به علی
چون سپرده ست اختیار مرا
حضرت “واهبُ العَطا”به علی
هرچند که گفته اند مولا به علی
دادند مدال بندگی را به علی
تا هست بفرمان علی ارض و سماء
لاحول ولا قوه الا به علی
امیر فرخنده
ای میوه معراج چشم روشن تو
یک کهکشان راه است تا فهمیدن تو
ای نور قبل از نور چشمت چشمه نور
دست همه خورشید ها بر دامن تو
از هجر تو روزگارِ دل جالب نیست
هر چند خرابه است, بی صاحب نیست
ما نیز ز “سادات بنی الـزهرا” ییم
آقا” صله ی رحم” مگر واجب نیست؟
محمد کاظمی نیا
« مناجات با امام زمان عج در وفات حضرت ام البنین (س) »
الا که دست خدایت در آستین باشد
بیا که مانده به در دیده زمین باشد
گناه می کنم اما به خود نمی گویم
شرار قهر تو شاید که در کمین باشد
عیدی رسیده است , که در آن امید نیست
صدها بهار هم برسد , بی تو عید نیست
تکراری و شبیه به هم, چون گذشته ها
امسال هم اگر تو نیایی جدید نیست
مستجیرٌ بکم… سلام آقا, ناجی انبیا علی جانم
مهبط الوحی, معدن الرحمه, یا أخَ المصطفیٰ علی جانم
مستم و حالت طرب دارم, میل بوسیدن عنب دارم
لائذٌ عائذٌ… به لب دارم, أنتَ کهفُ الوریٰ علی جانم
مخلوق خدا قیمت اگر میگیرد
از آه شب و اشک سحر میگیرد
در آتش عشق , ما گلستان دیدیم
از بین شرر خدا شجر میگیرد