ای از ازل به عرش خدا تاج “فاطمه”
سیب بهشتی شب معراج “فاطمه”
فردا که اختیارشفاعت به دست توست
هستند انبیا به تو محتاج “فاطمه”
محمد حسن بیات لو
ای از ازل به عرش خدا تاج “فاطمه”
سیب بهشتی شب معراج “فاطمه”
فردا که اختیارشفاعت به دست توست
هستند انبیا به تو محتاج “فاطمه”
محمد حسن بیات لو
گره به کار فتاده , گره گشاى همه
صدات می زنم اى ” اسمه دوا ” ى همه
اگر غلام تو هستند من غلام همه
اگر گداى تو هستند من گداى همه
روی تاج عرش طبق نصّ لولا فاطمه
نقش شد زهرا سلام الله علیها فاطمه
آنکه خاک جانمازش را پرستش مى کنند
اولیا الله عالم , کیست اِلّا فاطمه
چقدر اشک بریزم ز جدایی آقا
من دلم تنگ شده تنگ, کجایی آقا
همه دارند به تنهایی من میخندند
به همه گفته ام این جمعه می آیی آقا
نشنوی تو عجز ما دیگر نمی آید به کار
تانخواهی روی این تن,سر نمی آید به کار
امتحان نوکری , معیار قنبر بودن است
درب این خانه به جز قنبر نمی آید به کار
دلم شد مبتلایت کی می آیی؟
همه عالم فدایت کی می ایی؟
همه عالم به قربان غبار
نخ شال عزایت کی می آیی؟
پیغمبران عرش نشین در تحیُرند
بر ساحتِ مقام شما غبطه می خورند
نوح نبی برای مدارایِ سرنوشت
بر بادبان کشتی خود «یاعلی» نوشت
ای نگاهت منبع بی انتهای تاک ها
ای دلیل سکر بی اندازه ی ادراک ها
جذبه ات کابوس نامردان و ذکر نام تو
قوّت قلب تمام مردها, بی باک ها
چقدر اشک بریزم ز جدایی آقا
من دلم تنگ شده تنگ, کجایی آقا
همه دارند به تنهایی من میخندند
به همه گفته ام این جمعه می آیی آقا
چه قدر صحن شما با صفاست مادرجان
بهشت گوشه ی صحن شماست مادرجان
حضور سبز ملایک در این حرم جاری است
شمیم عطر تو بس جان فزاست مادرجان
کیست تا خانهی ویرانشده تعمیر کند
تا مرا بر در میخانه به زنجیر کند
گرچه موسی نشدم طالب خضر عشقم
تا که راه و روشم یکسره تغییر کند
بر شیعیان حیدر کرار مادر است
آن بانویی که باطنِ آیات کوثر است
ما از دعای فاطمه در بند حیدریم
این ذره ای از آن همه الطاف مادر است