انتهای تمام جادّه ها
باز باید به تو رجوع کنم
کاش خورشید باشم و هر روز
در حریم شما طلوع کنم
انتهای تمام جادّه ها
باز باید به تو رجوع کنم
کاش خورشید باشم و هر روز
در حریم شما طلوع کنم
خلق و خوی و خصال دخترها
بیشتر می رود به مادرها
دختران می زنند چون مادر
گره محکمی به معجرها
به وقت خطبه خوانی مثل حیدر می شود زینب
به هفده معجزه بر نی پیمبر می شود زینب
من از نامش که زینت برعلی گشته ست فهمیدم
زمانی زینت الله اکبر می شود زینب
تو صاحبش شدی و هی زمان ادامه دار شد
نیامدی و روز و شب جهان ادامه دار شد
نشست تیر پشت تیر روی پلکهایت و
درابروان نافذت کمان ادامه دار شد
زیباترین بهانه برای سرودنی
تنها دلیل خلقت بود و نبودنی
با تو شروع میشود این بار شعر من
زیرا فقط تویی تو هوادار شعر من
جربزه را یاور خطیر نوشتند
جان مرا هم نوای تیر نوشتند
بوی شجاعت ز نای پارس بلند است
غرش ما را به پای شیر نوشتند
راضى شده بودیم به املاى محمد
اما نرسیدیم به معناى محمد
هر آنچه که دارند رسولان, همه دارند
از معجزه ى خاک قدمهاى محمد
روبروی گنبدت هر قامتی تا میشود
ای که با آوردن نامت گره وا میشود
هرچه حاجت بر درت آورده هر کس تا کنون
مطئمناً یا برآورده شده یا میشود
آقا به سویت راه می افتم
تا عاشقانه زائرت باشم
آقا بیا لطفی کن و اینبار
بگذار من هم شاعرت باشم ؛
گرچه درراه عشق جازده ام
من به این نفس پشت پازده ام
روی من را زمین نزن آقا
من که قید بجز تورا زده ام
می نویسم که والضُحیٰ زینب
عصمت الله کبریا زینب
جمعِ اسماء و اسمها زینب
ربنا بعدِ ربنا زینب
برای مصحف تاریخ زیوری بانو
ز بعد مادرت از هر زنی سری بانو
تو آمدی که شوی اعتبار واژه ی صبر
و با نگاه خود ایوب پروری بانو