جای اندیشه های آل الله
آه, در وصف خال و لب ماندیم
آب در کوزه بود و ما غافل…
از معارف کمی عقب ماندیم
جای اندیشه های آل الله
آه, در وصف خال و لب ماندیم
آب در کوزه بود و ما غافل…
از معارف کمی عقب ماندیم
برگرد ای مسافر تنهای جاده ها
زیرا به دست توست تمام اراده ها
برگرد ازسفرکه ببینی به چشم خویش
تلخی روزگار همه خانواده ها
ای کاش که آه دلم این بار بگیرد
من منتظرم دست مرا یار بگیرد
تا قلب مرا از همه اغیار بگیرد
درد از تن این خسته ی بیمار بگیرد
جان جهانی علی(ع), جنب خدا جای توست
مرجع تقلید عرش , خلق به فتوای توست
پستِ تو شد هر چه هست, مست تو شد حق پرست
دستِ خدایی و دست.. نیست که بالای توست
می گشایم حدیث دلبر را
غصهء شیرِ شیر پرور را
ساقی چشمه های جنت اوست
باید از او گرفت ساغر را
عنکبوت جهل در سرم تنیده تارها
جبر قالبم شده به شکل اختیار ها
پای من همیشه لنگِ دام های نفس شد
شرمگینم از نیامدن سر قرار ها
یا در فراق کرب و بلا می کُشی مرا
یا با غم امام رضا می کُشی مرا
بالای سر اگر نکشی ام بدون شک
پایین پای خود به خدا می کُشی مرا
دستم بگیر تا که بهشتم بنا شود
شاید سرم قبول کنی خاک پا شود
بالی بده که بال بگیرد اسیر تو
شاید کبوترِ حرمِ کربلا شود
نامحرم آوردم دل و محرم گذشتم
بر دل نوشتم: “دوستت دارم…” گذشتم
عشق است و عاشق هرچه دارد نذرِ عشق است
از مادرم, دار و ندارم هم گذشتم
شب جمعه شد,باز دلا کربلاس
دلای حسینی همه نینواس
داره میرسه مادری قد کمون
یه لشگر به همراهش از انبیاس
من از دلدادگان وادی عباس آبادم
کنار گنجنامه زندگی کردند اجدادم
دلی بی انتها دارم,چنان غار علی صدرم
اگر چه تیره ام اما,نگاهت کرده آبادم
چاره ی آبادی در این کویر
مستجیرم مستجیرم مستجیر
لحظه ای از ما نگاهت را نگیر
بر فقیر بن فقیر بن فقیر
ای که دستت می رسد دستی بگیر