با مدد از کرامت زینب
کنم آغاز حکایت زینب
سرِ خورشید و عرش بالا هم
بر زمین ارادت زینب
آخر تمام هستی ما می رسد به او
آخر جهات قبله نما می رسد به او
گاهی خدا اجابه کند گاه مرتضی
آری صدا بزن که دعا می رسد به او
کیست این بانو که بر دلها خدایی میکند
کِشتیِ بی بادبان را ناخدایی میکند
هرکه گوید یاحسین او را هوایی میکند
آنکه امشب باز ما را کربلایی میکند
دختر یعسوب دین حیدر, مسلّم زینب است
آیه ی انا فتحنای قیام کربلا
آیت الله معظم سید ارض و سما
حضرت ذخرالحسین آیینه لطف خدا
یابن قتال العرب یابن علی المرتضی
ناشدنی زیر سایه ات شدنی شد
شیوه ی عشاق کشورت قرنی شد
عشق میان من و تو چون علنی شد
علت مرگم فمن یمت یرنی شد
عاشق قبرم که در کنار تو باشم
آقا سلام دل نگرانم برایتان
دیگر نمی رسد به من و ما صدایتان
آقا به روی چشمهای من دربه در شده
خالی است جای آن اثر رد پایتان
ای خاطرات جمعه ها ای مهربانم
تنها غریب آشنا ای مهربانم
از ابتدای خلقتم بستم دخیلی
نذر تماشای شما ای مهربانم
به هربهانه دلم میل یاردارد و بس
هوای دیدن روی نگارداردو بس
جوانیم شده رنگ خزان ز هجرانت
به وصل روی تو عاشق بهاردارد و بس
هزار شکر که از خونِ دل وضویی هست
لباس مشکی ما هست , آبرویی هست
بیا حسین بگو تا که ما به سر بزنیم
میان شاه و گدا , راه گفت و گویی هست
طی این راه سری پای خدا می خواهد
دلی از غیر خداوند جدا می خواهد
یه زلالی سحرهای دعا باید شد
طی این راه رفیق شهدا باید شد
به بزم ماتم جدّت , بیا اباصالح
شده محرّم جدّت , بیا اباصالح
شعار صبح ظهور تو یالثارات است
به زیر پرچم جدّت , بیا اباصالح
شیعه دارد آبرو زیرا دلش با زینب است
آبرو دار حقیقی در دو دنیا زینب است
راه ما راه حسین و مقصد ما کربلاست
افتخار و اعتبار مکتب ما زینب است