هر که می آید در اینجا غرق احسان میشود
هم چو آهویی گریزان در بیابان میشود
زشت و زیبا خوب و بد هرکس که می آید حرم
بر سر این سفره جزو ریزه خواران میشود
هر که می آید در اینجا غرق احسان میشود
هم چو آهویی گریزان در بیابان میشود
زشت و زیبا خوب و بد هرکس که می آید حرم
بر سر این سفره جزو ریزه خواران میشود
اى مطلع تمام غزلها براى تو
خیلى دلم گرفته برایت… فداى تو
محکوم میله هاى قفس مى شود , حسین
مرغ دلى که پر نکشد در هواى تو
کاش می شد بیشتر از این تو را یاری کنند
مردم ایران برایت بیشتر کاری کنند
کاشکی در روضه ها می شد به جای اشک ها
چشمه هایی از طلا از چشم ها جاری کنند
از روزهامن جمعه ها را دوست دارم
این جمعه های آشنا را دوست دارم
هر صبح جمعه ندبه میخوانم برایت
ازکودکی ام این دعا را دوست دارم
از تناقضهای عادت گشته سرشاریم ما
گاه اصراریم ما, گهگاه انکاریم ما
هرکجا پا میگذاریم اشکمان جاری شود
هیئت دیوانگانیم, ابر سیّاریم ما
شعر امام رضا(ع) با لهجه شیرین مشهدی
مو مثه زائرای دلخِسته
مو مثه کِفترای صحن و سِرات
خیلی دوسِت دروم خودت مِدِنی
بخوره تو سَرِ مو درد و بِلات
با عنایاتت درِ این خانه خدمت می کنم
با غزل گفتن فقط عرض ارادت می کنم
دلبر شیر خدایی و کنیز فاطمه
با ثنایت از علی جلب رضایت می کنم
صدای پشت در خانه ات صدای من است…
بیا بگو به همه این گدا؛ گدای من است…
همین نشستن پشت در از مقامات است..
همیشه پشت در خانه ی تو جای من است
مهر کسی شبیه تو بر ما شدید نیست
بُرده است نوکری که ز تو ناامید نیست
در فتح باب رحمت حق دست سائلان
غیر از محبت به کریمان کلید نیست
من را چه حاجتی ست به میخانه و شراب
مستی من تویی به خدا یا ابوتراب
عالم تمام قطره و دریا تویی علی
با ذکر نامتان همه را می کنم خراب
هر کس تو را نداشت لیاقت نداشته ست
هر کس نشد فدات , سعادت نداشته ست
در چشم اهل معرفت از خار کمتر است
هر کس که رنگ و بوی ولایت نداشته ست
نام “حُسِین” سر دَرِ قلبم مشخّص است
در خانه گر کس است؛؛همین حرف هم بس است
بیتی که نام و یادِ تو در آن بُوَد حُسِین؛؛
یک بیت ساده نیست؛؛که “بیتُ المُقَدَّس” است…
شاعر: علیرضا اسحاقیان