شعر مدح و مناجات

بوی خدا نمی‌دهد اصلا نوای من

بوی خدا نمی‌دهد اصلا نوای من
بالا نمی رود به گمانم دعای من

دیدی اگر منم شده ام تحبس الدعا
مانند شیشه می شکند توبه های من

بازار داغ بخشش و ارباب ذوالکرم

بازار داغ بخشش و ارباب ذوالکرم
هرکس به سهم خویش کمی توشه می برد
خوشبخت آنکه لطف خدا شاملش شده
در پیشِ خلق آبرویش را نمی برد

خوبیِ این روزها در معصیت بخشیدن است

خوبیِ این روزها در معصیت بخشیدن است
با لبِ تشنه, لبِ لب تشنه ها را دیدن است

توبه های کال, ما را از نفس انداخته
حال, وقت توبه های راستین روییدن است

ای سراپا معصیت بس کن دگر بد باختی

ای سراپا معصیت بس کن دگر بد باختی
خویش را در منجلابی از گنه انداختی

هرچه تو بد کرده ای من پرده پوشی کرده ام
این منم که دوستت دارم ولی نشناختی

امشب شب قدر و به لب اقرار دارم من

امشب شب قدر و به لب اقرار دارم من
از معصیت ها یک دل بیمار دارم من
پرونده ای آلوده از کردار دارم من
در پیشگاه حضرت استغفار دارم من

بر آستان تو ای جان , فقیر آمده ام

بر آستان تو ای جان , فقیر آمده ام
خدا نگاه بکن ! سر به زیر آمده ام

از آن توست بزرگی و من شبیه همه
صغیر هستم و پیشت حقیر آمده ام

خوشا بحال گدایی که ریزه خوار شماست

خوشا بحال گدایی که ریزه خوار شماست

خوشا بحال غلامی که پیشکار شماست

خوشا بحال جزامی که هم غذات شده

نشسته است سر سفره و کنار شماست

خدا میبخشد

خبر آمد رمضان است خدا میبخشد

بی کم وکاست وبی چون وچرامیبخشد

معصیت کارترین باشی اگر با توبه

وسط بزم مناجات و دعا میبخشد

صوت مناجات

همین که صوت مناجات در فضا پیچید

نسیم بخشش ورحمت به هرسراپیچید

برای بال زدن درب آسمان باز است

دوباره عطرخوشی در دل هوا پیچید

علی زیبا ترین نام جهان است

علی زیبا ترین نام جهان است
دلم در بند آن ابرو کمان است
به فکرم روز وشب یاد تو زندست
و نامت ذکر هر روز زبان است

آخر از خاک تو با گریه حرم می سازم

آخر از خاک تو با گریه حرم می سازم
آخرش صحن تو با خرج خودم می سازم
گنبدی مثل رضا و حرمی مثل نجف
روی قبر خاکی تو بهترم می سازم

منم غلام علی و امام من علی است

منم غلام علی و امام من علی است
تمام نیستم امّا تمام من علی است

چه باک از اینکه کسی دَمخُورم نبوده و نیست
خوشا به حال دلم , هم کلام من علی است

دکمه بازگشت به بالا