چشم آلوده ز پاکی گوهری می خواهد
عاشق از اشک سحرها ثمری می خواهد
آتش قهرِ خدا هم, سپری می خواهد
مانده در راه خطا راهبری می خواهد
چشم آلوده ز پاکی گوهری می خواهد
عاشق از اشک سحرها ثمری می خواهد
آتش قهرِ خدا هم, سپری می خواهد
مانده در راه خطا راهبری می خواهد
کرم خانه جای کریمان بوَد
محل عطای کریمان بوَد
گدا در حرم گرچه آقا شود
همین از دعای کریمان بوَد
من را سحر برای خودت انتخاب کن
با توبه آمدم روی من هم حساب کن
طومار جرم من نکند رو کنی به حشر
ستار باش و پرده بپوشان, حجاب کن
در باز کن که خسته ترین بنده آمده
تنهاو سر به زیرو سر افکنده آمده
همراه با امید به آینده آمده
با این که دیر آمده شرمنده آمده
توبه به لب دارد قرار ندارد
فکر از آغوش تو فرار ندارد
خسته ز افعال آمده که ببینی
غیر خودت با کسی که کار ندارد
عبد آلوده منم کز چشم یار افتاده ام
بس خطا کردم ز اوجِ اعتبار افتاده ام
توبه هایم را گناهانم خرابش می کند
میوه ى خامم که باز از شاخسار افتاده ام
حتى اگر نبخشد, این چشم تر می ارزد
این دور هم نشینى وقت سحر می ارزد
جاى گدا نشستن در خانه ى کرم نیست
هروقت می نشیند در پشت در می ارزد
دارم به سر هوای زیارت اباالحسن
ای در جنون کشیده نگاهت اباالحسن
مستی من ز شرب مدام شراب توست
با من چه کرده ذکر مدامت اباالحسن
شکر خدا برای شما گریه می کنیم
هر شب برای کرب و بلا گریه می کنیم
شکرانه محبت تو اشک دائم است
با هر بهانه ای, همه جا گریه می کنیم
از بس که ریخت شب به شب اشک زلال ما
یوم العزا شده همه ایام سال ما
عاشق نگشته ای که ببینی چه می کشیم
پروانه شو , بسوز , رسی تا به حال ما
چه معنا دارد ای سائل , گدا چیزی بلد باشد
چه خوبِ خوب باشد او , چه بدبخت و چه بد باشد
گدا وقتی گدا باشد خودش را هم نمی بیند
چرا که بهر دستانش فقط مولا مدد باشد
حوّا شدی که آدم این قصه ها شدم
از قید و بند حور و پری ها رها شدم
با بوی سیب سرخ تو در ربّنای عشق؛
وقت هبوط قطره ی اشکت, دعا شدم