شعر مدح و مناجات

گوشه ی خرابه

نیمه شب گوشه ی خرابه کسی , داشت با شاپرک سخن می گفت

دختری داشت دردودل می کرد , زیرلب نم نمک سخن می گفت

باسرانگشت خاکی أش آرام , شانه می زدبه موی بابایش

از سفر.گم شدن.بیابان.خار , ازهمه تک به تک سخن می گفت

منم و گریه ام

منم و گریه ام و دیدۀ تر خواستنم

نظری کن به تمنای نظر خواستنم

آخرش من به تو ای دوست تعلق دارم

مفروشی تو مرا مردم اگر خواستنم

تقویمم

بهار قصه دل عصر روز عاشوراست

طبیعتا وسط قصه دائما غوغاست

پُر از 61/1/10 است تقویمم

همیشه سال نکو از بهار آن پیداست

قلب حیـران

کمـی مولا تـو فکـر قلب حیـران میکنی امشب ؟

مــرا فــارغ ز هـجــر و داغ نـیـران میکنی امشب

به دشتی, لاله زاری, یا به صحرایی,! نمی دانم

همی دریـای این دل را تو طوفان میکنی امشب

تمام می شود…

دارد تمام می شود آقا عزای تو

کم گریه کرده ایم محرم برای تو 

دارد چه زود سفره تو جمع می شود

تازه نشسته ایم بخوریم از غذای تو 

نشد که شد

کربلا قحط آب نشد که شد

جگر تو کباب نشد که شد

زیر کوهی ز تیغ و نیزه و تیر

حال و روزت خراب نشد که شد

بی قراران توآقا

بی قراران توآقا زیر پرچم زنده اند

آری آری سینه زنها فصل ماتم زنده اند

در حقیقت تو به آنها زندگی بخشیده ای

آن نفس هایی که از عیسی بن مریم زنده اند

از عاقلان دیوانه می سازد

چنان شمعی که از اطرافیان پروانه می سازد

حسین بن علی (ع) از عاقلان دیوانه می سازد

حریمش جای عرش و فرش را با هم عوض کرده ست

که جبریل امین در بارگاهش لانه می سازد

شاه حسین

زیر دینیم به زیر علم شاه حسین

ای به قربان عطا و کرم شاه حسین

دم چایی شما از دم سینه زنهاست

کس ندیدست دمی مثل دم شاه حسین

قبله نمای ما

اصلا حسین جنس غمش مثل کیمیاست 

ارباب ما حسابش از همه عالمی جداست

 فهمیدم از حسین و منی پیغمبرم که او 

آرام جان نه بلکه حسین جان مصطفاست 

روضه برپا شده و باز به هم ریخته ام

روضه برپاشده وباز به هم ریخته ام

اشک بسیار ز دوری حرم ریخته ام

آنقدر سینه زدم که بدنم خسته شده

پر چو فطرس به هواخواهی غم ریخته ام

لفظ و مضمون غزل

لفظ و مضمون غزل وقتی برای زینب است

شعر هم از بیت اوّل در هوای زینب است

نام من چون در میان سائلانت ثبت شد

تا قیامت این دل عاشق گدای زینب است

دکمه بازگشت به بالا