گندم نخورده ایم که بی نان مان کنی
سیبی نچیده بنده ی شیطان مان کنی
شعر مدح و مناجات
شب, شبِ اشک و تماشاست اگربگذارند
شلحظه ها با تو چهزیباست اگر بگذارند
فکر یک لحظه بدونتو شدن کابوس است
با تو هر ثانیهرؤیاست اگر بگذارند
گندم نخورده ایم که بی نان مان کنی
سیبی نچیده بنده ی شیطان مان کنی
از سر زین به زمین شاه جهان چون افتاد
خیمه و عرش خدا کرد از این غم فریاد
به زیر بیرقتان عشق در تب و شور است
به زیر بیرقتان هاله هایی از نور است
هرکس که خانزاده غم واشک و ماتم است
یک ماه نه تمامی سالش محرم است
شب, شبِ اشک و تماشاست اگربگذارند
شلحظه ها با تو چهزیباست اگر بگذارند
فکر یک لحظه بدونتو شدن کابوس است
با تو هر ثانیهرؤیاست اگر بگذارند