گل صد برگ علی
باز زانو زده دل پشت بقیع
تا زند دست به دامان شفیع
حزن این خاک به دل بنشسته
دل مغموم, دل بشکسته
دل بشکسته ز غربت ز جفا
غربت عشق ز عشاق خدا
مرکز دایره کون و مکان
خفته در مرقد بی سنگ و نشان
یک طرف آینه ذوالمنن است
زینت دوشپیمبر حسن است
آنکه حسن است نمی از یم او
وآنکهجنات عطای کماو
قدمی پیشتر آ تا بزنی
بوسه بر خاکمه انجمنی
آنکه فکرت همه ماتش مانده
وآنکه حقزین عبادش خوانده
وآنکه در سجده چو نجوا میکرد
جملهدهر تماشامیکرد
ملکوتش به تماشا مبهوت
تا که میگفت “الهی” به قنوت
وآنکه پور علی و زهرا بود
وارث ماتم عاشورا بود
بر روی ناقه عریان دیده
جسم بابا و سر ببریده
پدرش در یمی از خون خفته
محرمانش بهاسارت رفته
کاخ بیداد چو ویران کرده
پس از آنناله و افغان کرده
به دلش قیل و بلب قال,حسین
گفته با اشک چهل سال,حسین
قدمی پیش امام باقر
ملکوتش همه خاک زائر
جلوه نور خدای ازلی
وارث حلم نبیصبر علی
با حسینش سفر کرب و بلا
با پدررفته سوی شام بلا
شمس تابنده بود مشتعلش
قصه کرب وبلا سوز دلش
بسوی خاک نگر بار دگر
نی به افلاک نگر بار دگر
تا که خورشید حقایق بینی
مرقد حضرت صادق بینی
آنکه عقل عقلا مجنونش
ماندن دین خدا مرهونش
این که پر خاک بود مدفن او
دو جهان مست سخن گفتن او
هر حدیثش در و مرجان و گهر
علم را شاخهطوباش ثمر
قدمی پیش بیا چشم گشا
جستجویگل صد برگ نما
سینه از یاد علی مینو کن
خاک را با مژگان جارو کن
تا که چشم دل تو باز شود
داستان شبی آغاز شود
که علی بود و گل صد برگش
گل صد برگ و فراق و مرگش
گل صد برگ علی سرّ وجود
گل صد برگ نگو یاس کبود
یاس نیلوفری پژمرده
که عدویش به جفا آزرده
سینه و پهلو و بازوش نشان
دارد ازخشم عدو و شیطان
علی آن عبد خداوند ودود
با گل خویش چنین میفرمود
مددی کن گل صد برگ علی
ای گل یاسجوانمرگ علی
که زداغ تو نپاشد این دل
که گل خویشگذارم در گل
عماد حاجی مرادی
فاطمه علامه ساز عالم است
فاطمه آموزگار زینب است
سلام .
خداقوت .
اگه مایل به تبادل لینک بودید مارو به نام ( زینبیون ) لینک کرده و بگویید شمارو با چه اسمی لینک کنیم !!!
یا علی (ع)