فقطنه غنچه خود عاشقانه بو می کرد
تمامغربت خود روی دست رو می کرد
جوابقطره ای از آب حرمله تیری
رهابه سوی سفیدی آن گلو می کرد
سهشعبه از سه طرف پاره کرد و بیرون زد
پدرزخون گلوی پسر وضو می کرد
نهانبه زیر عبا کرد و با خدای خودش
حدیثغصه ی این داغ موبه مو می کرد
رسیدهبود به مو و برای افتادن
سریبه تیر سه شعبه بگو مگو می کرد
رسیدمادرش از خیمه با حسرت
نمازگریه سر خاک بر او می کرد
شاعر: ؟؟؟
سلام
آپــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
یاعلی
با سلام دوست گرامی با اشعار جدید پاس دار حسین قاسملو به روزیم
خوسحال میشم سری بزنی
در ضمن اگر با تبادل لینک موافقی بسم الله
سلام علیکم
به ما هم سر بزنید
در صورت تمایل ما را هم لینک کنید
یا علی مدد
لبیک یا حسین