شعر شهادت حضرت رقيه (س)
بابای از ما بهتران
نامیشدی , روی لب اینیّ و آنی
یاشایدم بابای از ما بهترانی
بدجورسیلی خورده ام این چند روزه
خوردم, ولی حتی دریغ از تکّه نانی
منکه توان راه رفتن هم ندارم
حالاسوال من , تو آیا می توانی ؟
ایوای یادم رفت , تو که پا نداری
یکسر, نه دستیّ و نه حتی استخوانی
جایتو خیلی بهتر از اینجاست بابا
بااکبرت در انتهای آسمانی
یابا عمو پیش امیرالمومنینی
یاپیش زهرا در بهشت بیکرانی
باباسلامت را به عمّه می رسانم
باباسلامم را به مادر می رسانی؟
منمانده ام با روزگار سرد تقدیر
بااین همه نامردمی , نامهربانی
شایدنیاوردی به جا این دخترت را
یا شایدم بابای از مابهترانی
حمید رمی
سلام
وبلاگ خوبی دارین همراه با شعرهای پرمحتوا
خوشحال میشم تبادل لینک کنیم.