شعر شهادت اهل بيت (ع)شعر شهادت حضرت محسن (ع)
روی در خانه همینکه ردّ غم افتاد
روی در خانه همینکه ردّ غم افتاد
پرچم سیاهی سر در بیت الکرم افتاد
شد محسنیه خانه ی ما بعد از آن روز و
جبریل هم وقت رسیدن دم به دم افتاد
گهواره با گریه صدایت کرد و آخر هم
یک گوشه از خانه کنار مادرم افتاد
بعد از درو دیوار و بعد از آتش و مسمار
روی جبین آسمان رنگ عدم افتاد
آنروز مادر دست بر دیوار می آمد
آمد سر قبرت ولی تا آمدم افتاد
بعد از گذشت چند سال از ماجرای تو
بر روی قبر اصغر من خواهرم افتاد
یک لحظه بین خیمه ها یاد تو افتادم
وقتی علی گهواره اش کنج حرم افتاد
ای کاش که در کربلا بودی ولی محسن
روی علم حک کرده ام زهرا ؛ علی ؛ محسن
علی رضوانی