دردانه ارباب
امد از عرش که زیبا بکند دنیا را
با دمش زنده کند معجزه ی عیسی را
یا که معنا کند او واژه ی بی همتا را
سر و سامان دهد اشفتگی دل ها را
با وجودش نخورد دل عدم فردا را
نوری از عرش خداوند جلی نازل شد
برکت از خاک قدومش به جهان حاصل شد
ماه از یمن دم و باز دمش کامل شد
دل دیوانه به لطفش سر و پا عاقل شد
خیره کرده وجناتش نگه حوا را
جلوه کردست که دردانه ی بابا باشد
جان ارباب شود دلبر دلها باشد
ایه ی تازه ای از سوره ی طاها باشد
معنی واقعی عشق ، به دنیا باشد
ساخته حضرت حق آینهی زهرا را
آن که ارباب همیشه به ثنایش پرداخت
امد و رو به خدا راه جدیدی را ساخت
چادرش سایه لطفی به سر ما انداخت
منکرِ ساحت او عاقبت خود را باخت
میبرد سائل او خیر همه دنیا را
آسمانی که در آن جسم زمینی جا شد
روشنی بخش جهان همه نوکر ها شد
دل پژمرده ی ما با دم او احیا شد
دین و دنیای حسین و نفس سقا شد
هنر این است که برده دل دلبرها را
حمید رحیمی