شعر شهادت حضرت معصومه (س)

از تبار فاطمه ها

دختری از تبار فاطمه ها
همچنان ماه بهر شمسِ شموس
شد به شوق زیارت خورشید
از مدینه برون و راهی طوس

خواهری با هزار دست ، امید
پا به پا می رسید شهر به شهر
بین ره یک خبر به کذب شنید
که برادر شهید شد از زهر

در غم مهر ، مَه عزادار و
آسمان گشت بر سرش آوار
از دو چشمش چنان ستاره فشاند
تا که مَه بستری شد و بیمار

ماه شمسُ الشموس امری داشت
شیعیانی همه چو انجم را
گفت بانو نشان دهد بر من
دست تقدیر چون اجل ، قم را

قم حرمخانه ی امامان و
قم قدمگاه مصطفی باشد
سرزمین معارف قرآن
تا قیامت ز ابتدا باشد

اهل قم مرد و زن و پیر و جوان
همگی آمدند استقبال
هر یکی شاخه های گل در دست
و پر از عشق بر پیمبر و آل

دختری از سلاله ی زهرا
آمد و گشت خوب گلباران
وای بر قلب زینبی که شد از
آتش و سنگ و چوب گلباران

قلب مجروح دخت موسی داشت
مرهم از اشک مردم ایران
بود زینب وَ آن همه داغ و
کعب نی تازیانه زخم زبان

دو برادر شهید راه خدا
و دو خواهر شهیده ی ره شان
وَ«رئوفی» شود به هر دو جهان
روضه خوانی به پای درگه شان

حسین رئوفی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا