آمد از آن میان و تو را انتخاب کرد
تیری که صورت پدرت را خضاب کرد
آمـــــــد پـــــدر بــــــرای تو آبــــی طلـــب کند
دشمن چگونه شد که پدر را جواب کرد؟
آمد از آن میان و تو را انتخاب کرد
تیری که صورت پدرت را خضاب کرد
آمـــــــد پـــــدر بــــــرای تو آبــــی طلـــب کند
دشمن چگونه شد که پدر را جواب کرد؟
به رسم بدرقه مادر ,به دستش آب و قرآن بود
عزیز قلب او می رفت ولبهایش چه خندان بود
برو مادر…برو مادر…برو …دست علی یارت
خودم میدانم این وادی برایت مثل زندان بود
حتی میان خانه اش همدم ندارد
مرد غریبی که دلش جز غم ندارد
در سینه اش از بی وفایی های کوفه
غم آنقَدَر دارد که دنیا هم ندارد