گریه های صادق

دل من باز روضه می خواند , روضه ی غربت شقایق را

روضه ی حرمت و شکستن را , روضه ی گریه های صادق را

روضه ای را که باز می خواهند, پر پروانه را بسوزانند

اصلاً انگار شیوه ی خصم است , نیمه شب خانه را بسوزانند

کریم …

ترنّم جلواتت نسیم آورده

وَ بوی نرگس چشمت شمیم آورده

خدا برای خودش آینه پدید آورد

دوباره یاعلی و یاعظیم آورده

خورشید آورده …

آماده شد سفره , کرم , خِیل گداها

می آید امشب واژه واژه رمز دریا

مهمان ویژه آمده بر سفره ی ما

مهمان نباشد میزبان عرش اعلا

نگاه نگار

 

فقط برای نگاه نگار آمده ام

برای اشک دل بیقرار آمده ام

کویرتر شده چشم از همیشه, ازهر وقت

دونیم قطره ی باران ببار, آمده ام

باب حاجات

 

 گفتی الله اکبری همهست

 چون خداوند برتری همهست

 پیرو نفس خود شدم وقتی

 که روش های بهتری هم هست

در شور عشق

 

آماده می شوم غزلی را بنا کنم

در شور عشق , قافیه ای دست و پاکنم

باز از شرابِ دوست شدم مست وبیقرار

باید که پیر میکده ها را صدا کنم

چه نذرها

چه  ها که نکردم برای آمدنت

بیاعزیز که جانم فدای آمدنت

ببینکه در شب تاریک بی شما بودن

گرفتهدست به بالا گدای آمدنت

سیلی باد

سیلی باد روی صورت گل ها افتاد

عشق از لرزش این فاجعه از پا افتاد

دست آماده و هر ضرب غلاف آماده

کوچه آماده شد و فاطمه آنجا افتاد

 حمید رمی

 

کاش میخ در …

نقش دستان مغیره به روی در حک بود

اثری بود که جای لگد مردک بود

چشم فضه به جراحات تنت خورد, وَ گفت:

کاش میخی که به در بود کمی کوچک بود

حمید رمی

 

زبانحال حضرت زینب به مادر

بعد از تو مادر  خانه  جور دیگریشد

رنگ  تمام  یاس ها  ,  نیلوفری شد

از شرم پهلویت که زخم میخ برداشت

دیوار  خانه   تا   ابد  خاکستری  شد

صاحب عزای مادر

 در فاطمیّه های خدا سینه می زنی

 با روضه های اهل کِسا سینه می زنی

 هر روز و شب برای غریبیِّ مادرت

 یا گریه میکنی تو و یا سینه می زنی

غصه های دلتنگی

 وزیده   باز  به   قلبش   هوای  دلتنگی

 نشسته  گوشهی  حجره  خدای دلتنگی

 هنوز هم که هنوزست یاد آن کوچهست

 رسیده  باز  به  گوشش  صدای دلتنگی

دکمه بازگشت به بالا