رفته امیر لشکرش را پس بگیرد
از کوفیان آب آورش را پس بگیرد
رفته بگوید تشنگی ها برطرف شد
تا حرف های دخترش را پس بگیرد
رفته امیر لشکرش را پس بگیرد
از کوفیان آب آورش را پس بگیرد
رفته بگوید تشنگی ها برطرف شد
تا حرف های دخترش را پس بگیرد
افتاد و پیش چشم پدر پا کشیده شد
کار علی ببین به کجاها کشیده شد
دستی کشید موی سیاهش , عجیب بود
هنگام ظهر شب به درازا کشیده شد
نوکر این خانه در مدار حسین است
جان و دلش تحت انحصار حسین است
عارف و عالم , بزرگ و کوچک این جمع
هر که به هر جا رسیده کار حسین است
بدهکاری حرم آمد , تو پر کردی حسابش را
سلام گرگ گرچه با طمع , دادی جوابش را
پریشان هرکس آمد در حرم با مشکلی کاری
تو با لبخند دادی پاسخ حال خرابش را
خیلی گرفته دور شما را گناهکار
آقا چه میکنی تو مگر با گناهکار ؟
تو سربلند عالمی و سر به زیر ما
تو عاری از گناهی و ماها گناهکار
روبروی گنبدت هر قامتی تا میشود
ای که با آوردن نامت گره وا میشود
هرچه حاجت بر درت آورده هر کس تا کنون
مطئمناً یا برآورده شده یا میشود
بیا اجازه نده عاشقت عذاب ببیند
چرا همیشه حرم را فقط به خواب ببیند ?!
به خواب دیدم از اینجا نمای گنبدتان را
عجیب نیست اگر تشنه ای سراب ببیند
روبروی گنبدت هر قامتی تا میشود
ای که با آوردن نامت گره وا میشود
هرچه حاجت بر درت آورده هر کس تا کنون
مطئمناً یا برآورده شده یا میشود
شنیدم سینه زن ها را پریشان دوست داری
میان روضه هایت چشم گریان دوست داری
همین اشک و همین دستی که میکوبم به سینه
همـین یعنی تو نوکـــر را کـماکان دوست داری