ذکری که می سازد دلت را صـِیقَلی چیست؟!
بی شک جواب آسمان جز یا علی نیست
هـرگـز ندارد جا مـیان فاطمـیون
آنکس که قلبش با غدیر و با علی نیست
ذکری که می سازد دلت را صـِیقَلی چیست؟!
بی شک جواب آسمان جز یا علی نیست
هـرگـز ندارد جا مـیان فاطمـیون
آنکس که قلبش با غدیر و با علی نیست
بهشت عالـَم امکان حریم توست حسین
نگاه من به دودست کریم توست حسین
تمام عرش مـُعلاّ شبیه فرش فقط…
به زیر پای گـدا و ندیم توست حسین
به مِـهر و عاطفه یِ مادرانه محتاجم
به روضه خوانی و آه شبانه محتاجم
به لطف حضرت حق من به ذکر یاحیدر
به ذکـرِ شاه زمـین و زمـانه محتاجم
عمریست که بیـچاره و حیران تو هستم
سرگشته یِ تو بی سر ُو سامان تو هستم
هر چـند که آلوده یِ عصیان و گناهم
دلباخـته یِ رأفت و احسان تو هستم
ما گدائیم اگر حساب کنید
روی ما بیشتر حساب کنید
روی ما رویِ خانواده یِ ما
لحظه یِ دفعِ شَر حساب کنید
دلــم هــوایِ مناجاتِ کـربلا کرده
هوایِ زمزمه در بابِ قبله را کرده
دوباره ذکرِ لَبَم بِاالحسین العفو است
غلامت عزت از این روضه دست و پاکرده
مـثلِ ابرِ بهار می بارم
در عزایِ نگار می بارم
نَفَسم بـَند آمده نفسم
شده ام بی قرار می بارم
آفـریدند مرا سـینه برایت بزنم
هر کجا نامِ تو آمد به لبم شد وطنم
عزت این است که در روضه یِ تو جان بدهم
دولت این است که از غصـه یِ تو جان بکَنم
تمامِ عـرشِ خـدا پیشِ پایِ تو هیچ است
یقینِ من شده دین بی ولایِ تو هیچ است
قسم به ذاتِ خـداوندِ لا شریـک لـَه
کسی که نیست غلامِ سرایِ تو هیچ است
شالِ مشکـیِ غمِ تو به گدا قیمت داد
اشکِ روضه به غلامانِ تو حیثیت داد
مادرِ کـرب و بلا… مادرِ گریه… وَالله
فاطمـیه به حرم حُرمت و حُـرِّیت داد
این تجـلّیِ زینـبِ کـبراست
کوثرِ بی نظیرِ کشورِ ماست
سایه یِ لطفِ او رویِ سرِ ماست
حـرمِ او حـریمِ مادرِ ماست
سوارِ ناقه شدی رویِ ناقه مَحمل بود
کجا سَری به رویِ نـیزه در مقابل بود
نَه سایه یِ سرِ نیزه نشین به رویِ سَرَت
نَه اینکه همسَفَرت طعنه هایِ قاتل بود