گرچه از داغ توام هر دم لبالب بیشتر
با تو شادم از تمام عمر، امشب بیشتر
از ادب دور است من اینگونه پیشت آمدم
سوخته مویم، نخواهد شد مرتب بیشتر
گرچه از داغ توام هر دم لبالب بیشتر
با تو شادم از تمام عمر، امشب بیشتر
از ادب دور است من اینگونه پیشت آمدم
سوخته مویم، نخواهد شد مرتب بیشتر
گرچه از داغ توام هر دم لبالب بیشتر
با تو شادم از تمام عمر، امشب بیشتر
از ادب دور است من اینگونه پیشت آمدم
سوخته مویم، نخواهد شد مرتب بیشتر
تفسیر نور و کوثر و مریم چه می کنی؟
با قلب داغدار دو عالم چه می کنی؟
گیرم که درد رفتنت از خاطرم گذشت
با زخم نقش بسته به قلبم چه میکنی؟
قرار بود که تنها قرار من باشی
میان شهر فقط تو نگار من باشی
ولی قرار نبود اینچنین زمین بخوری
و پشت در بروی جان نثار من باشی
برخیز و آبروی پدر را بخر، عمو
امّید روزهای بدون پدر، عمو
گویا که بوی شام رسیده، بلندشو
ما را به سمت شهر مدینه بِبَر عمو
در اصل، تیر قلب پدر را هدف گرفت
گرچه گلوی خشک پسر را هدف گرفت
مُنّو علی الغریب، جگرسوز شد گلم
آبش نداد بلکه جگر را هدف گرفت
دوباره آتش کینه به آشیان میزد
به باغ یاس نبی رنگ ارغوان میزد
کدام داغ، جگرسوز تر از این باشد:
رئیس مذهب ما را غلامشان میزد
کسی که قلب او سرشار از نور یقین باشد
فقط او در کنار رحمه للعالمین باشد
چه باک از این که زن های عرب او را نمیخواهند
خدا میخواست با پیغمبر خود همنشین باشد
ذکر لب های بیقرار, حسین
تَپِشِ قلب داغدار: حسین
روی دیوار خانه مانده هنوز
عکس صحنت به یادگار, حسین
به روی بام حرم آفتاب زائر شد
غزل تجلی باران و ابر, شاعر شد
کسی که لب به ضریحش زده مفسر شد
و شیعه از حرم قم به خلق, صادر شد
ستاره ی سحر از بین کهکشان میرفت
و جان ز پیکره ی هفت آسمان میرفت
سحر زمان طلوع است از چه رو خورشید
غروب کرد در آن روز و نیمه جان میرفت؟
من زبان بسته ام و صوت تو چاووش شده ست
عقل گویا شده, جهل است که خاموش شده ست
سال ها کعبه پریشان همان یک لحظه ست
اینچنین از غم دوریت سیه پوش شده ست