رسم است

در آن قبیله که یک عمر نوکری رسم است

به اسم اعظم تو کیمیاگری رسم است

 

غلام ایل و تبارت شدم ز کودکی ام

که در قبیله ی تو ذره پروری رسم است 

نوکری رسم است

در آن قبیله که یک عمر نوکری رسم است

به اسم اعظم تو کیمیاگری رسم است

غلام ایل و تبارت شدم ز کودکی ام

که در قبیله ی تو ذره پروری رسم است

اشک های کوثر

 

مادر میان بستر خود روضه می خواند

با اشک های کوثر خود روضه می خواند


نیّت نمود و شانه زد بر موی زهرا

با مویه های آخر خود روضه می خواند

دکمه بازگشت به بالا