هر کسی وقت گرفتاری سراغش را گرفت
روزی سالانه ی دیگِ اجاقش را گرفت
رو به رو شد هرکسی با حُسنِ زیبای حَسَن
او وفاقش داد و از قلبش نفاقش را گرفت
هر کسی وقت گرفتاری سراغش را گرفت
روزی سالانه ی دیگِ اجاقش را گرفت
رو به رو شد هرکسی با حُسنِ زیبای حَسَن
او وفاقش داد و از قلبش نفاقش را گرفت
کریما دستگیرا فاتحا شاها جوانمردا!
بزرگا یکه تازا بی همانندا یلا فردا!
چه کس مثل تو صفین و جمل را زیر و رو کردهاست!؟
الا شیر علی فرزند زهرا بیهماوردا!
تیرگناه تا به کمانم گذاشتم
دردی عمیق در دل وجانم گذاشتم
صدحیف جای تربت ارباب راگرفت
این غیبتی که روی زبانم گذاشتم
شرمنده کرده با وفایِ خود وفا را
مدیونِ خود کرده صداقت را حیا را
بخشیده معنا با نگاهش کیمیا را
تفسیر کرده رحمت بی انتها را
آه در سینه بماند بغض طوفان می کند
چشم را در سفره های گریه مهمان می کند
در بیابانی که غفلت در دل من ساخته
می کند اشکم همان کاری که باران می کند
برای مادری شیعه آفریده شدی
برای همسری نور برگزیده شدی
در آن زمان که خدا را کسی مرید نبود
تو با نبی خداوند هم عقیده شدی
دور بودم از سرایت حس غربت داشتم
ماه ها بود انتظار ماه رحمت داشتم
خود مرا خواندی به درگاهت و الا من کجا
از برای صحبت با تو لیاقت داشتم؟
ای خاکِ دَرت مرهمِ دل اهلِ ولا را
بنگر غمِ دلتنگیِ ما دلشده ها را
یا رخصتِ دیدار بده یا که بمیران
اینطور ولی سَر ندَوان جانِ تو ما را
آنجا که بسم الله الرحمن الرحیم ست
آنجا که زلف شعر در دست نسیم ست
شعری که زلفش دائما در پیچ و تابست
بی شک، یقینا مدح پور بو تراب ست
سلام آسمون من منم زمین
یه کمی از اون بالا منو ببین
بیا و به خلوتم سری بزن
یه سحر بیا پای دلم بشین
بهار طبیعت چو همراه با
بهار دل انگیز قران رسید
از این لاله و یاس و سنبل شکفت
وز آن شد شکوفا درخت امید
زیر پا ماندم و لگد نشدم
سر به زیرم که سرو قد نشدم
نمره ی صفر هم زیادم بود
کرم توست زیر صد نشدم