آتشفشان کوه های محکمت گرم
با عشق تو بازار عفو و مرحمت گرم
من نه پیمبر قول داده که بماند
تا به ابد در سینه های ما غمت گرم
آتشفشان کوه های محکمت گرم
با عشق تو بازار عفو و مرحمت گرم
من نه پیمبر قول داده که بماند
تا به ابد در سینه های ما غمت گرم
اربا اربا یعنی پا نشی دیگه
عصای دست بابا نشی دیکه
یه جوری بپاشه از هم بدنت
که رو دست بابا جا نشی دیگه
آسمانت سرخ اما آسمان من کبود
بعد تو بابای خوبم آسمان آبی نبود
من تو را میخواستم دیدم تو با سر آمدی
آمدی جانم به قربانت ولی دیگر چه سود
جوشن به خاک خورد، سپر تکه تکه شد
بابا قدش خمید ، پسر تکه تکه شد
هر ضربه که زدند به جان پدر زدند
اولاد تیغ خورد پدر تکه تکه شد
باز خواهم عاشقی از سر کنم
شرح میدان رفتن اکبر کنم
اکبر آن شبه رسول کربلا
جرعه نوش باده جام بلا
رو لبت از عطش ترک نشسته
به کی بگم یه ذره آبت بده
اگر که بر نگشتی خوابت گرفت
میسپرمت که نیزه تابت بده
هی نکن گریه پیش آب رباب
نرو هی زیر آفتاب رباب
چنگ برصورتت نکش اینقدر
اینقدر غش نکن رباب رباب
بروی تا به ماه ، میآیم
تا به پایان راه میآیم
تو برو هر کجا که میخواهی
پا به پای تو راه میآیم
نیزه پس از نیزه میان پیکرش بود
خنجر پس از خنجر میان حنجرش بود
این سو حسین ابن علی خون گریه می کرد
آن سو عزادار عزایش مادرش بود
این سرو رشید آل هاشم قاسم
رفته ست به جنگ قوم ظالم قاسم
در دست دو دم نداشت او اما بود
یک حیدر ذوالفقار لازم قاسم
حضرت عالی اعلی قاسم ابن المجتبی
در مقام مدح والا قاسم ابن المجتبی
سیزده ساله ولیکن مظهر فرزانگی
اُسوه ی ایمان و تقوا قاسم ابن المجتبی
نیزه پس از نیزه میان پیکرش بود
خنجر پس از خنجر میان حنجرش بود
این سو حسین ابن علی خون گریه می کرد
آن سو عزادار عزایش مادرش بود