از ازل قلب گرفتار عزادار شماست
این دل عاشق بیمار عزادار شماست
کعبه و بتکده و دیر و کلیسا به کنار
مسجد و میکده این بار عزادار شماست
از ازل قلب گرفتار عزادار شماست
این دل عاشق بیمار عزادار شماست
کعبه و بتکده و دیر و کلیسا به کنار
مسجد و میکده این بار عزادار شماست
حاجت ما را خدا پشت همین در می دهد
پای این سفره به عاشق دیده ی تر می دهد
عاشقی کن التماسش کن برای سوختن
رزق خاکستر شدن را آخر سر می دهد
هرکسی خواست بر اسرار تو محرم بشود
باید اول به ادب پای غمت خم بشود
خاک پاهای تو تاج سر اسماعیل است
حق بده چشم غلامان تو زمزم بشود
دلم ریش ریش و دلم راه راه
نخندید برریش من قاه قاه
من آن حوض بودم که خالی شدم
ندیده ست در من دگر ماه ، ماه
درمانده فرورفته به گل گم شده در راه
دنبال تو میگردم ، دنبال تو ای ماه
از هفتهی دلخون خودم خیر ندیدم
اما شب جمعهست توکلت علی الله
عشاق روزگار به غم داشتن خوشند
آری رکابها به عقیق یمن خوشند
لیلای من ! چه باک اگر ظرف من شکست
جان خودت قسم ارنی ها به لن خوشند
سر کوچهی عشق دنبال تو
میآیم به پرسیدن حال تو
من آنم که بار غمت را کشید
نشسته سر دوش من شال تو
نه اینکه دست تقدیر و زمونه
منو اینجا دعای مادر آورد
نمک خوردم نمکدونُ شکستم
گداتون دیگه شورش و در آورد
خوشم که شدم جلد بام حسین
که هستم گرفتار دام حسین
همه عمر من خرج نام حسین
غلام غلام غلام حسین
لطفی نما که بی سر و سامان کنی مرا
مجنون و بیقرار و پریشان کنی مرا
دل دادهام به دلبر و دل دل نکرده ام
دل داده ام که عاشق و حیران کنی مرا
هم دلبر و دلاور و دلدار مرتضی
هم سرور و سر آمد و سردار مرتضی
هم دیده ایست درّ و گهر بار مرتضی
هم سینه ایست مخزنِ اسرار مرتضی
شانه ها را ببین نگاهی کن
زودتر فکر تکیه گاهی کن
بی پناهی اگر، برای خودت
زودتر فکر سرپناهی کن