روشنی محشر

دیده ام جلوه ای از روشنی محشر را
سحری نور دل فاطمه و حیدر را
ببرید آینه و جام و می و ساغر را
ریخت ساقی به کفم جرعه ای از کوثر را

یا جواد الائمه(ع)

چشمه ی خشکیده را شب تا سحر پُر می کنند
سفره های اشک ما را پشت در پُر می کنند

هرکه هستی، هرچه هستی از کریمان کم نخواه
دست خالی را کریمان، بیشتر پُر می کنند

دست کریم

دست کریم، روزی من را زیاد داد
آبی طلب نکردم و دیدم مُراد داد
از خالِ هاشمیِ لبش کعبه ساختم
ما را حکایتِ سر زلفش به باد داد
شکر خدا که فاطمه در راه بندگی

رو سیاهم

با اینهمه رسوایی و روی سیاهم
در که زدم دیدم رضا داده پناهم

گفتم نمی بخشد مرا، دیدم که بخشید
گرچه نباید می گذشت از اشتباهم

بهشت

مجنون شبگردم خودم را می کِشم سوی حرم
پیمانه دست من نده، چون مستم از بوی حرم

اینجا بهشت است و خدا با اذن زهرا ریخته
کوثر به عشق مرتضی در چشمه و جوی حرم

جانم امام رضا(ع)

مثل معتاد های گیر مواد
یا گدایان زار کارتن خواب
همه در ها به روم بسته شده
بروم تا کجا امام رضا؟!

کفتر ایوانم

کفتر ایوانم و یار ندیم رضا
رزق مرا می دهد دست کریم رضا

نیست اگر فرصتی بهر زیارت ولی
بال زدم روز و شب دور حریم رضا

یا غریب الغربا

می نشینم که مرا خانهء مادر ببری
تشنه ای را به لبِ چشمهء کوثر ببری

با گناهی ز بهشتِ همه بیرون زده ام
آمدم تا که مرا جنّتِ بهتر ببری

کوله های خالی

بر دیده بارِ گریه کشیدن چه فایده!
طعم وصال را نچشیدن چه فایده!
پشت سر جنازه دویدن چه فایده!
خود را اسیر مرگ ندیدن چه فایده!

هم سفرهء موسی بن جعفر(ع)

بی جام و باده مست پیر راهم امشب
میخانه را وا کن سبو میخواهم امشب

پای برهنه آمدم از طور موسی
کوه گناهم ریخت، وزن کاهم امشب

یا علی ابن موسی الرضا (ع)

بینوا هرچه نوا داشته باشد بهتر
درد این عشق، صدا داشته باشد بهتر
آنقدر صاحب این روضه کرم دارد که
بیشتر هرچه گدا داشته باشد بهتر

خلوت ایوان بقیع

خلوتم پر شده از خلوت ایوان بقیع
مثل شمعی شده ام بین شبستان بقیع
برسانید کمی تربت ویران بقیع
که شوم زائر آن زائر پنهان بقیع

دکمه بازگشت به بالا