دلِ شکسته

بگو ز بخشش آلوده ها خبر بزنند
دوباره نوبت بیچاره هاست، در بزنند

صدای وا شدن میکده می آید باز
حواله شد مِی ما را به چشم تر بزنند

یا الله

بنده ای که خدا شدی برگرد
گرچه پُر ادعا شدی برگرد

در گناه کبیره می خندی
چقدر بی حیا شدی برگرد

عاشق و دلداده

گرچه شب تا سحرم بر سر سجاده هنوز
نشدم ثانیه ای عاشق و دلداده هنوز

من بجایی نرسیدم، همه ی عمرم رفت
مانده بر روی تنم خستگی جاده هنوز

العفو

آنچنانکه درصدف، دُرّ و گهر ارزنده است
ناله های بنده ات وقت سحر ارزنده است

درهم و برهم خریدی تا بفهمانی به من
بندهء بدکار تو هم اینقدر ارزنده است

مجنون شدم

مجنون شدم اما غم لیلا ندارم
تشنه شدم راهی سوی دریا ندارم

دیروز من را حسرت یک عمر پُر کرد
در کوله ام جز نالهء فردا ندارم

اللهی

وای! بر آنکه سحر، دست به دامان تو نیست
در دلم هیچ غمی جز غم هجران تو نیست

هرکسی بر سر این سفره ی تو با ادب است
گرچه همچون من قحطی زده مهمان تو نیست

ابوفاضل(ع)

قسمت شده تا که قدم در جاده بردارم
تسبیح و مهر تربت و سجاده بردارم

قرآن تلاوت میکنم با این لب تشنه
تا رزق هایی که شده آماده بردارم

آقای من

مبارک دل شاد ایرانیان
ز فرزند داماد ایرانیان

رسید عیدی فاطمه از جنان
چه مست اند و دلداده ایرانیان

سالار زینب(س)

روی شانه بار سبو می کشم
سر راه میخانه هو می کشم

کمی تربت کربلا دستم است
به یاد حرم باز بو میکشم

یا نبی الله

مرا امشب رها کرده است بر بال دعا احمد
که اینگونه شده ذکرم میان ربنا احمد

به دور سجده هایش کعبه می گردد نمی دانم
چه دیده از خدای خود در این غار حرا احمد

یا امام هادی (ع)

هم گریه ای و آب وضوی مکرّری
هم کوثری و جام و سبوی معطری
باید ترا بجویمت ای عشق اهل بیت
در امتداد پیچش گیسوی دلبری

آقای مظلومم

کشاندم به بزم محبت خدا را
طلب کرده ام بادهء سامرا را

بنا شد سبوی زیارت بنوشم
چشیدم دو جرعه شراب دعا را

دکمه بازگشت به بالا