بهار آمد و عطری به هر دیار زدند
به جایجای زمین نقشی از بهار زدند
فرا رسیدن نوروز و موکب گل را
به نغمه جارچیان بهار جار زدند…
بهار آمد و عطری به هر دیار زدند
به جایجای زمین نقشی از بهار زدند
فرا رسیدن نوروز و موکب گل را
به نغمه جارچیان بهار جار زدند…
بهار آمد و عطری به هر دیار زدند
به جایجای زمین نقشی از بهار زدند
فرا رسیدن نوروز و موکب گل را
به نغمه جارچیان بهار جار زدند…
ای آفتـاب حُسن به زیبائیت سلام
وی آسمــان فضل به دانائیت سلام
در صبر شاخصی به شکیبائیـت سلام
تنها تو کاظمی که به تنهائیت سلام
از من گرفته همسر من خورد و خواب را
زهر جفا ز جان و دلم برده تاب را
وای از عناد دختر مأمون که از جفا
مسموم کرد زاده خیر المآب را
دل شکسته ی من انس با علی دارد
امید از همه بگسسته تا علی دارد
منم ز شهر ولایت ز کوچه ی عشاق
شناسنامه ی من مهر یا علی دارد
رمق نمانده دگر در تنی که من دارم
ز جور همسر نا ایمنی که من دارم
برای مرد بود خانه مأمنش لیکن
نه جای امن بود مسکنی که من دارم
از من گرفته همسر من خورد و خواب را
زهر جفا زجان ودلم برده تاب را
وای از عناد دختر مأمون که از جفا
مسموم کرد زاده خیر المئاب را
ای کشته ای که بود اُحُد کربلای تو
اهل ِ مدینه نوحه گران در عزای تو
شیر خدا و شیر رسول خدا تویی
ای نام سیدالشهدایی سزای تو