گاهی مسیر عشق طولانی و باریک است

گاهی مسیر عشق طولانی و باریک است
این راه, پر پیچ و خم است و غرق تشکیک است
دنیای شهر من اگرچه گاه تاریک است
احساس من این است که خورشید نزدیک است

اومدی پاییزمون بهار بشه

اومدی پاییزمون بهار بشه
دلای ما همه نو نوار بشه
اومدی تا با تو و برادرت
سفره ی موسوی برقرار بشه

برای خانه ی خودش دوباره در درست کرد

علی خبر درست کرد
برای خانه ی خودش دوباره در درست کرد

مدینه بود و کینه بود
در جدید را زچوب های بیشتر درست کرد

در بین جن و انس و ملک اهل درد نیست

در بین جن و انس و ملک اهل درد نیست

هرکس که سمت و سوی نجف رهنورد نیست
ابنُ التّراب هست شفیعش ابوتراب
بر منکرت به حشر کسی پایمرد نیست

از فیض این حرم چقدر با صفاست ری

از فیض این حرم چقدر با صفاست ری
سر منشأ تلألؤ نور خداست ری
فرموده اند شعبه ای از کربلاست ری
اصلا بگو نگین سلیمان ماست ری

بار ما را هیچکس غیر از تو بر گردن نداشت

بار ما را هیچکس غیر از تو بر گردن نداشت
یا کسی مثل تو بین دوستان دشمن نداشت

میشود هر روز دستش پیش نامردان دراز
سائلی که دستهایش را بر این دامن نداشت

هر قدْر دیوانه پی دارو و درمان نیست

هر قدْر دیوانه پی دارو و درمان نیست

دل کندن از ساحل برای موج آسان نیست

فهمیده ام از چشم ها در صحن آزادی

دریا برای رودخانه خط پایان نیست

انگشترِ بی نامِ تو در دست نکردیم

انگشترِ بی نامِ تو در دست نکردیم

با نامی به‌جز نام علی مست نکردیم

محمدزوار

باید از بندگی تو به خدایی برسیم

باید از بندگی تو به خدایی برسیم
بعد ازاین حبس کشیدن به رهایی برسیم

بی طبیبانگی تو به خدا ممکن نیست
بعد یک عمر دویدن به دوایی برسیم

جمعه ها دل به حریمت سر و سامان گیرد

جمعه ها دل به حریمت سر و سامان گیرد

دردها با خم گیسوی تو درمان گیرد

عطر گلزار جمالت به فضا می پیچد

غصّه از جان بستاند,نفسم جان گیرد

از طلا کن با قدم هایت زمین شهر را

از طلا کن با قدم هایت زمین شهر را
نور مطلق! پس بکن روشن جبین شهر را

تو همان ختم امامانی که در فصل ظهور
می رسی کامل کنی یکباره دین شهر را

قربان علی طایفه و ایل و تبارم

قربان علی طایفه و ایل و تبارم
عشق علی و آل علی دار و ندارم
خورشید علی باشد و من همچو غبارم
مانند غلامان علی در پی دارم

دکمه بازگشت به بالا